شاید برای همه ما این سوال پیش آمده باشد که “چگونه در سریعترین زمان ممکن، به تمام اهداف خود برسیم؟” زندگی تنها زمانی به یک زندگی عالی تبدیل میشود که خواستههای خود را مشخص کنید، برای آن یک برنامه تنظیم کنید و هر روز را با این برنامه کار کنید. به همین دلیل است که در این نوشته، هدفگذاری به روش برایان تریسی را بیان میکنیم تا اصول هدفگذاری را آموخته و با برداشتن برخی گامهای کوچک و ساده، به اهداف خود دست پیدا نماییم. برایان تریسی درخصوص اهمیت اهداف یک جمله بسیار مشهور دارد:
“موفقیت یعنی رسیدن به اهداف؛ تمام چیزهای دیگر درخصوص موفقیت، توضیحات اضافهاند”
مقدمه
در زندگی هر شخص، یک موضوع بسیار مهم موجود است که هدف نام دارد. تمامی انسانها به صورت فطری هدفمند هستند و بدون داشتن یک مقصد نهایی، نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند. گذشته از انسانها، تمامی موجودات و حتی اتفاقات طبیعی در کره زمین، دارای هدف هستند و برای انجام کاری خاص بهوجود آمدهاند؛ به گونهای که اگر یکی از این موارد دیگر وجود نداشته باشند، قطعا در زندگی سایرین نیز تاثیر خواهد گذاشت و دیگر نمیتوان مانند گذشته زندگی کرد.
هدف، در زندگی انسان سبب ایجاد موفقیت شده و به شما کمک میکند تا در جایی که دوست دارید، قرار بگیرید. آیا شده است به این موضوع فکر کنید که از هدف به شکلی آگاهانه و به منظور در دست گرفتن تمامی جوانب زندگی استفاده کنید؟
شما میتوانید با هدفگذاری به تمام آرزوهای خود دست پیدا کنید و به شخصیتی تبدیل شوید که همیشه رویای آن را در سر داشتهاید. زمانی که شما یک آرزوی خود را مینویسید، تا حدودی آن را به هدف تبدیل کرده و با تقسیم این هدف به اهداف و گامهای کوچکتر، برنامه زندگی خود را نیز میسازید. در نهایت نیز با پایبندی به همین برنامه، میتوانید آرزوی خود را به واقعیت تبدیل نمایید.
شما با یادگیری بهترین روشهای هدفگذاری، میتوانید زندگی خود را در دست بگیرید؛ به همین سبب، بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده در این مطلب، شما را با یکی از بهترین تکنیکهای هدفگذاری آشنا خواهد کرد؛ تکنیکی به نام “14 مرحله قدم به قدم تا هدفگذاری به روش برایان تریسی”
چرا هدفگذاری مهم است؟
احتمالا از چگونگی زندگی خود یک تصور در ذهن دارید. شاید بخواهید خانوادهای شاد و موفق داشته باشید، کسب و کار خود را راهاندازی نمایید، تغذیه سالمتری داشته باشید، از نظر مالی مستقل باشید یا به دور دنیا سفر نمایید.
هدفگذاری بسیار مهم است، زیرا مواردی که برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارید را فراهم میکند. خصوصا زمانی که اهداف بزرگی دارید و برای این اهداف، رویاهای بزرگی را نیز در سر میپرورانید. فرآیند تعیین هدف، به شما یک نقشه راه میدهد تا در مسیر صحیح حرکت کنید و کمک میکند تا از قدمهایی که باید در مسیر و به منظور تحقق اهداف بردارید، آگاه باشید.
تعیین اهداف تمرکز بالاتری را به شما میبخشد و یک برنامه عملیاتی را به شما ارائه میدهد که میتوانید روزانه از آن کمک بگیرید تا بجای این که در یک روز بخواهید به هدف خود برسید، مراحل رسیدن به آن هدف را بخشی از برنامه روزانه خود قرار دهید.
هدفگذاری سبب میشود تا زمان خود را بهتر مدیریت کرده و متوجه خواهید شد بهجای اینکه همیشه آنقدر مشغول باشید که حس کنید نمیتوانید به اهداف خود توجه کافی داشته باشید، از زمان خود عاقلانه استفاده نمایید. در این فرآیند، کارهای مهم بیشتر انجام شده و چیزهایی که حواسپرتی ایجاد میکنند یا کماهمیت هستند، دیگر جذابیتی ندارند.
واضح است زمانی که اهدافی را تعیین کنید، بسیار راحتتر میتوانید یک شخصیت باانگیزه و الهامبخش بمانید. شما این عادت را ایجاد میکنید که شبها پیش از خواب، اهداف خود را ارزیابی کنید و صبح که از خواب بیدار شدید، به تفکر درخصوص اهداف خود بپردازید. با این کار، مسیر رسیدن به اهداف تبدیل به یک روش زندگی شده و به زندگی شما، جهت میبخشد.
این شناسایی اهداف، همچنین به شما کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرید و کنترل بیشتری را نیز بر آینده خود داشته باشید. زمانی که اهداف خود را در اولویت قرار دهید، تصمیماتی میگیرید که با اهداف شما همسو بوده و از اتلاف وقت و انرژی جلوگیری میشود.
تعیین اهداف شخصی و حرفهای
شما موفقترین افراد را خواهید دید که در تمام جنبههای زندگی خود به اهدافی دست مییابند و اهدافی کوتاه مدت و بلندمدت برای زندگی شخصی و حرفهای خود تعیین میکنند. صحبت در این بخش درخصوص اهداف شخصی و حرفهای میباشد.
اهداف شخصی چیست؟ تعیین اهداف شخصی، اغلب بر رسیدن به اهداف شغلی نیز تاثیر میگذارد. برای مثال، تعهد شما به داشتن یک سبک زندگی سالم بهطوری که بتوانید وزن کم کنید یا تناسب اندام بیشتری داشته باشید، طبیعتا انرژی بیشتری برای عملکرد بهتر در محل کار میدهد. همانطور که استعدادهای خود را شکوفا میکنید یا روابط شخصی معنادارتری ایجاد میکنید، این افزایش شادی و رضایت شخصی، شما را به یک مهره بهتر در کار تیمی تبدیل کرده و به شما انگیزه میدهد تا در زندگی حرفهای خود تلاش کنید.
اهداف شخصی میتواند جسمی، ذهنی، عاطفی، معنوی و مالی باشد و این اهداف میتوانند برای افزودن 30 دقیقه فعالیت روزانه، یادگیری زبان جدید، بهبود عزت نفس، تمرین صبر بیشتر یا پرداخت بدهیها تعیین شوند. تعیین اهداف، برای هر جنبه از زندگی خود که میخواهید بهبود ببخشید، سودمند میباشد.
اما اهداف حرفهای چیست؟ اهداف حرفهای مربوط به شغل فعلی شما یا مسیری است میخواهید برای تغییر زمینه شغلی در آن حرکت نمایید. مثلا، شاید بخواهید مهارتهای فنی یا محل کار خو را بهبود ببخشید تا خود را در موقعیت بهتری به منظور دریافت ترفیع و پیشرفت قرار دهید. تعیین اهداف کوچک و قابل دستیابی، به شما کمک میکند تا کارهای بزرگ را در محل کار خود تکمیل نمایید.
شاید قصد داشته باشید در سه ماه آینده، فروش خود را افزایش دهید یا راههای موثر برای ایجاد انگیزه در تیم خود بیابید تا بهرهوری را افزایش دهید. ممکن است بخواهید فرآیند بهتری را برای یافتن کارمندان جدید یا یک روال روزانه تنظیم کنید که کارایی شما را در محل کار افزایش دهد.
اگر میخواهید یک کسب و کار ایجاد کنید و یا رشد دهید، توانایی تعیین اهداف واقعبینانه، تفاوتها را در موفقیت ایجاد میکند. همانطور که مشخص میکنید به چه چیزی میخواهید برسید و اهدافی را تعیین میکنید که به شما کمک میکند تا به نقطه مورد نظر برسید، موفقیت بسیار محتملتر و حتی اجتناب ناپذیر است.
با دقت در نظر بگیرید که میخواهید زندگی شما در خانه و محل کار چگونه باشد، سپس هدف خود را تعیین کنید.
ویژگیهای یک هدف
از نظر برایان تریسی بهترین اهداف، اهداف هوشمند هستند و یک هدف هوشمند خواص زیر را دارد:
- خاص: اهدافی را مشخص، دقیق و با تمرکز بر آنچه میخواهید بهدست آورید، تعیین نمایید.
- قابل اندازهگیری: تعیین اهدافی که به شما این امکان را میدهد تا پیشرفتهایی خودتان را مشاهده نمایید.
- دست یافتنی: اهداف قابل دستیابی را تعیین نمایید که چالش برانگیز و در عین حال، واقعبینانه هستند تا بتوانید آنها را واقعا به انجام برسانید.
- مرتبط: اهدافی را تعیین کنید که مستقیماً با هدف نهایی یا سبک زندگی که میخواهید در بلندمدت به آن دست یابید، مرتبط باشند.
- محدود به زمان: تعیین اهداف با ضربالاجل به شما کمک میکند متمرکز و با انگیزه بمانید.
اولین قدم برای تعیین هدف، صرف زمان برای تفکر درخصوص امروز و جایی که میخواهید فردا در آن باشید است. به نظر شما، چه چیزی باید تغییر کند تا شادتر، موفقتر و کاملتر باشید؟ دوست دارید سال آینده، پنج سال آینده یا ده سال آینده چگونه به نظر برسد؟
مرحله دوم این است که اهداف خود را با مهمترین اولویتها و ارزشها هماهنگ نماییم. شما میتوانید اهداف خود را مرتبط با هر چیزی تعیین نمایید، ولی بد نیست تا بدانید، زمانی که شما اهدافی مرتبط با آن چه که بیشتر میخواهید و بیشتر به آن اعتقاد دارید ایجاد نمایید، از مسیر هدفگذاری خود، بیشترین بهره را خواهید برد. در ادامه و در بخش تعیین اهداف، در خصوص این دو گام به شکلی جامع و کامل صحبت شده است.
اما یک سوال مهم این است که چه زمانی باید اهداف تعیین شوند؟
پاسخ روشن است! بهترین زمان ممکن برای تعیین اهداف، همین الان میباشد. حتی اگر احساس میکنید در حال حاضر بیش از حد مشغول هستید یا همه چیز بسیار پیچیده است، هیچ زمانی بهتر از زمان حال برای شروع تغییرات وجود ندارد. بنابراین، آینده بهتر شما میتواند همین الان آغاز شود.
زمانی را به فکر کردن در خصوص آنچه که میخواهید اختصاص دهید و هدف خاصی را تعیین کنید که برای آینده شما منطقی باشد. مطمئن شوید که این هدف قابل دستیابی بوده و میتوانید با شناسایی گامهای کوچک، مسیر پیشرفت خود را پیگیری کنید. زمانی را برای رسیدن به هدف تعیین کنید تا هدفی برای رسیدن به آن داشته باشید.
14 مرحله قدم به قدم تا هدفگذاری به روش برایان تریسی |
گامهای مهم و اساسی برای هدفگذاری در این قسمت بیان شده است. لطفا با دقت تمام این مراحل را مطالعه نموده و آن را در مسیر موفقیت خود انجام دهید.
قدم اول: دقیقا مشخص کنید که در هر بخش کلیدی از زندگیتان چه چیزی میخواهید؟ |
این گام، نخستین مرحله از مراحل راهنمای تعیین هدف در 14 قدم میباشد. برایان تریسی پیشنهاد میکند که شفافیت را در اولویت قرار دهید چرا که به عقیده ایشان، شفافیت کلید اصلی میباشد. اگر هدفتان مشخص باشد، میتوانید منابعی که برای دسترسی به این اهداف لازم است و وجودشان برای رسیدن به این اهداف ضروری است را بسیار سریعتر شناسایی و ترسیم نمایید. برایان تریسی از ما میخواهد تا روی بخشهای کلیدی زندگی خود از جمله درآمد، خانواده، سلامت و دارایی خالص تمرکز نماییم.
اگر بخواهیم این گام را تشریح کنیم، باید گفت تصور کنید که هیچ محدودیتی برای دستیابی به هر چیزی که میخواهید، وجود نداشته باشد یا وقت، پول زیاد، افراد و ارتباطات خوب، تحصیلات و تجربیات لازم برای به واقعیت نشاندن یک هدف را در این لحظه در اختیار داشته باشید.
برای مثال، تصور کنید یک عصای جادویی در اختیار دارید که میتوانید چهار بخش اساسی یک زندگی را به یک موضوع کامل و ایدهآل تبدیل کنید.
- درآمد: امسال، سال آینده و پنج سال بعد چقدر میخواهید درآمد کسب کنید؟
- خانواده: چه نوع سبک زندگی را برای خود و خانوادهتان میخواهید بسازید؟
- سلامتی: اگر از هر نظر سلامت باشید چه برنامههایی خواهید داشت؟
- ارزش خالص دارایی: در طول زندگی خود میخواهید چقدر دارایی خالص داشته باشید؟
در اینجا میتوان از روش بسیار جذاب سه هدف پیروی کرد:
در این روش لازم است تا بدون معطلی و فوت وقت، تنها در 30 ثانیه، سه هدف از مهمترین اهداف زندگی را یادداشت نمایید. پاسخ شما در روش نوشتن سه هدف “لیست سریع” هر چه که باشد، به وضوح میتواند تصوری دقیق از چیزی باشد که قلباً در زندگی خود آن را میخواهید.
قدم دوم: اهدافتان را یادداشت کنید. زیرا آنها باید مکتوب باشند. |
از نظر برایان تریسی، یادداشت اهداف در دومین گام قرار میگیرد. برایان تریسی در این مرحله تاکید میکند که باید اهداف نوشته شوند تا بتوان موارد بصری، شنیداری و جنبشی را به ضمیر ناخودآگاه متصل نمود. اهدافی که نوشته میشود، باید واضح، مشخص و قابل اندازهگیری باشند. افراد بسیار کمی هستند که اهداف خود را یادداشت مینمایند؛ اما افرادی که اهداف خود را یادداشت میکنند، 10 برابر شانس بیشتر برای دستیابی به این اهداف را دارند.
هر هدفی که دارید، این هدف را باید به گونهای نوشت که تمام جزئیات در آن رعایت شده باشد؛ درست مانند یک شخص که قصد دارد محصولی را با جزئیات و کیفیتی مشخص به یک کارخانه سفارش دهد تا برایش بسازند، شما نیز باید به شکلی خاص و با کیفیتی مشخص خواسته خود را مکتوب نمایید؛ پس بیایید و توصیف خود را درخصوص اهداف، بسیار واضح و با جزئیات دقیق یادداشت نمایید.
درخصوص اهمیت یادداشت اهداف، بیان این موضوع که تنها 3% از افراد بزرگسال جهان، اهداف خود را یادداشت میکنند میتواند جذاب باشد، اما از آن جذابتر این است که بقیه برای این 3% کار میکنند. این خود اهمیت یادداشت اهداف و برنامه را مشخص مینماید.
پیشنهاد: در این خصوص یک مثال و پیشنهاد عالی داریم. همین امروز، یک قلم و کاغذ بردارید و مهمترین هدف و ایده خود را با جزئیات کامل بر روی آن بنویسید. این هدف و ایده هر چیزی میتواند باشد؛ یادگیری یک مهارت، یادگیری زبان انگلیسی، خرید خودرو، یادگیری برنامهنویسی یا رفتن به سفر و غیره، همگی میتوانند از این دست اهداف و ایدهها باشند که باید آن را روی یک کاغذ یادداشت نمایید.
مدتی را با این نوشته پشت سر بگذارید، شبها قبل از خواب به نوشتههای موجود در این کاغذ فکر کنید و صبح، این نوشتهها و اهداف رو متصور شوید و به برنامههایی که میشود در این خصوص چیند، فکر نمایید. ممکن است در ابتدا، هیچ ایده و برنامه خاصی برای این اهداف موجود نباشد، اما رفته رفته برنامهها و راهحلها برای این اهداف شکل میگیرد.
در این خصوص یک مثال بسیار ساده بیان میکنیم. تصور کنید در یک کاغذ، هدف رفتن به یک سفر را درج کردهاید. هدفی که پیش از یادداشت آن، به آن فکر نمیکردید و پس از یادداشت آن، شب و صبح مدام به آن فکر میکنید. این هدف که همواره در افکار شماست و در جستجوی راهی برای رسیدن به آن هستید، ملکه ذهنتان شده و به شکل ناخودآگاه و براساس قانون توجه به دنبال موارد مرتبط با این هدف هستید. برای مثال، ممکن است در خیابان قدم بزنید و ناگهان تبلیغ یک تور مسافرتی با شرایط مناسب و متناسب با جزئیات نوشته شده در کاغذتان ببینید. شاید پیش از نوشتن این هدف و جزئیات این هدف در کاغذ، این تبلیغ در مسیرتان بوده است، اما تفکر زیاد و نوشتن این هدف سبب شده است تا به این تبلیغ و نوشته دقت و توجه نمایید. این مثال درخصوص هر هدفی صادق است و موارد مشابه را در اطراف خود دیدهایم.
لزوم نوشتن هدف بر روی کاغذ: اگر به شکل تصادفی، همین امروز، از اطرافیان خود درخصوص هدف آنها بپرسید و اینکه آیا آنها اصلا هدفی دارند یا خیر، مطمئنا با جواب مثبت رو به رو میشوید و پاسخهایی از قبیل “دوست دارم پولدار شوم” و “دوست دارم ویلا در شمال بخرم” برخورد میکنید. همین پاسخها نشان میدهد که این افراد، هدف ندارند و صرفا درگیر رویا و آرزو هستند و احتمالا نیز به خواسته خود نمیرسند!
اینجاست که لزوم نوشتن هدف مشخص میشود. هر هدفی که نوشته شود، به راحتی فراموش نشده و نادیده گرفته نمیشود، ضمن اینکه همین نوشتن و جزئیات کامل هدف، سبب میشود تا دائما برای این هدف برنامهریزی کنیم و در راستای این هدف، منابع، اطلاعات و راهکارهایی به سمت ما جذب شود.
در این خصوص، یکی از دوستان صحبت جالبی کرد:
“مدتی قصد خرید خودرو داشتم و پس از کلی برنامهریزی و مقایسه، تصمیم به خرید خودرو ساینا گرفتم. نکته جالب این بود که پیش از اقدام و توجه به خودرو ساینا، در خیابان هیچ خودروی ساینایی نمیدیدم، درحالی که پس از اقدام به خرید این خودرو، در خیابانها و در اطراف، مدام خودرو ساینا مشاهده میکردم!”
دلیل این اتفاق روشن است! بدون شک پیش از اقدام به خرید خودرو ساینا توسط این دوست، این خودرو در خیابانها بوده است و از آنجایی که جزو خواستهها و اهداف اینشان نبوده، به آن توجه نکرده است! اما زمانی که ذهن بر روی این مدل از خودرو متمرکز شد، بیشتر در خصوص این خودرو شنیده و آن را مشاهده میکند.
زمانی که هدف خود را با جزئیات و به وضوح مینویسید، ذهن شما ناخودآگاه مسیر رسیدن به هدف را برای شما هموار میکند و هر چیزی که در این مسیر به آن نیاز دارید را به سمتتان جذب مینماید.
قدم سوم: یک مهلت و زمان برای رسیدن به هدف خود تعیین کنید |
سومین گام از قدمهای چهاردهگانه تعیین هدف از نظر برایان تریسی، تعیین مهلت و زمان برای رسیدن به هدف میباشد. این موضوع به خوبی اهمیت تقسیم فعالیتها به مراحل کوچکتر و تعیین مهلتهای جداگانه را نشان میدهد؛ دلیل اهمیت این موضوع نیز این است که با این کار، ضمیر ناخودآگاه مجبور به اقدام و عمل برای انجام فعالیتها میگردد. برایان تریسی در این خصوص، یک ضربالاجل 10 ساله را پیشنهاد میکند و شما باید سال به سال، آن را تجزیه و جدا نمایید.
صحبت از ضمیر ناخودآگاه به میان آمد و بد نیست در این خصوص صحبتی مطرح شود تا این گام را به روشنی درک نماییم. سیستم پیشرانشگر، سیستمی است که اجسام را به سمت جلو هل میدهد و میراند؛ تعیین مهلت انجام کار، ضمیر ناخودآگاه را به یک سیستم پیشرانشگر تبدیل میکند تا ما را به شکل آگاهانه و حتی ناخودآگاه، به سمت اهداف سوق دهد. زمانی که یک هدف بسیار بزرگ دارید، نیازی نیست یک زمان بسیار طولانی را مشخص کنید؛ بلکه شما باید با تقسیم هدف خود به اهداف کوچکتر، مهلتهای مشخص و کوتاهتری نیز تعیین نمایید.
درست به مانند آنچه در چند خط بالاتر بیان شد، اگر قصد دارید به استقلال مالی برسید، احتمالا یک بازه 5 تا 10 ساله را برای خود متصور شوید؛ اما لازم است تا این بازه طولانی مدت را به بازههای یک ساله، 6 ماهه و حتی 3 ماهه تقسیم نمایید تا بدانید در هر سال و هر ماه، چه سرمایه گذاریهایی باید انجام دهید و یا چه مقدار پسانداز نمایید.
توجه داشته باشید که اگر به هر دلیلی در زمان مشخص شده به یک هدف نرسیدید، ناامید نشوید و از کار دست نکشید؛ اهداف شما هرگز سخت و غیرمنطقی نیستند و این مهلتهای تعیین شده است که غیر معقول میباشد. پس جای ناامیدی و دست کشیدن از کار، مهلت جدیدی برای رسیدن به اهداف تعیین نمایید.
قدم چهارم: موانعی که باید برای رسیدن به اهداف، بر آنها غلبه نمایید را مشخص کنید |
چهارمین گام در مراحل چهاردهگانه تعیین هدف، گام مهم تعیین موانع موجود بر سر راه رسیدن به اهداف است. همواره یک عامل یا مسألهای محدودکننده موجود است که سرعت شما در رسیدن به یک هدف را کند میکند؛ پس لازم است این عامل محدود کننده شناسایی شود.
حال سوال اینجاست که آیا این عوامل، درونی هستند یا بیرونی؟
قانون 80/20 برایان تریسی:
برایان تریسی قانون 20/80 را در این خصوص بیان میکند؛ طبق عقیده ایشان، 80% از موانع و دلایل کند شدن و عقب ماندن افراد در مسیر رسیدن به اهداف، در درون خودشان بوده و میتواند مباحثی همچون نداشتن مهارت یا دانش کافی باشد؛ فقط 20% از موانع و دلایل عقب ماندن در مسیر رسیدن به یک هدف، در دنیای بیرون است.
با این تفاسیر، بهترین کار این است که خودسازی را آغاز کرده و این موانع را از درون خود پاک نمایید.
قدم پنجم: دانش، اطلاعات و مهارتهایی را که برای دستیابی به اهداف خود به آن نیاز دارید را شناسایی نمایید |
تاکید برایان تریسی در پنجمین گام و در خصوص این موضوع نشان میدهد که ما باید بهطور مداوم، مهارتهای جدید را بهمنظور رسیدن به اهداف خود بیاموزیم. اگر در یک مهارت ضعیف هستید، این مهارت باید برای پیشرفت درآمد و موفقیت، توسعه داده شده و تقویت گردد.
برای شناسایی این دانش، اطلاعات و مهارتها، بهتر است مهارتهایی که داشتن آنها سبب میشود جزو 10% برتر از رشته یا حوزه کاری خود باشید را بنویسید.
همانطور که در گام چهارم بیان شد، 80% از دلایل نرسیدن به موفقیت و موانع، در درون شما وجود دارند، پس همواره از درون خود رفع این موانع را آغاز کنید.
مولانا در این خصوص یک بیت شعر زیبا بیان میکند:
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
پس لازم است تا پس از مشخص شدن یک هدف، مهارتهای لازم برای رسیدن به این هدف را مشخص نماییم.
یک مثال: ممکن است شما نیز این موضوع را در بازار دیده باشید. احتمالا دیدهاید که در یک بازارچه، چندین شغل و مغازه شبیه به یکدیگر وجود داشته باشد که کار همگی نیز به یک شکل میباشد. به احتمال زیاد نیز تصور کردهاید که به نظر میرسد در این بین، یکی از این مغازهها فروش بیشتری دارد و همواره درون این مغازه مشتری پرشماری حاضر میباشد.
در اکثر موارد، اگر در میان تفاوتهای این چند مغازه بررسی و تحقیق انجام دهید، متوجه میشوید که عموما قیمتها با هم تفاوت ندارد و کیفیت محصول این چند مغازه نیز با یکدیگر یکسان است! پس دلیل شلوغی و پرشمار بودن مشتریان آن یک مغازه خاص چیست؟
پاسخ روشن است؛ موضوعی که در بالا بیان شد، پاسخ این سوال است. صاحب مغازه موفق، نقطه ضعفی که در کار خود و در کار دیگر بازاریان است را بررسی کرده و به خوبی پی برده است و بر روی این نقطه ضعف کار کرده است که این موضوع سبب افزایش فروش او شده است. مثلا، این نقطه ضعف میتواند برخورد درست با مشتری یا مهارت ارتباط با مشتری باشد؛ مهارتی که در دنیای امروز بسیار مهم و اساسی محسوب میشود.
از مثال بالا، یک حقیقت بسیار مهم را میتوانیم کشف نماییم. حقیقتی که به ما میگوید:
“ضعیفترین مهارت کلیدی شما، همان چیزی است که میزان درآمد و موفقیت شما را تعیین مینماید.”
پس به راحتی میتوانید با کار کردن بر روی مهارتی که بیشترین موانع را در مسیر هدفتان بهوجود آورده، پیشرفت نمایید. به همین منظور این گام یک گام بسیار مهم است و لازم است مهارتی که بسیار مورد نیاز کسب و کار است را نوشته و شروع به یادگیری و توسعه این مهارت نمود.
با اطمینان میتوان گفت که اگر حتی روزانه 15 دقیقه وقت برای یادگیری این مهارت قرار دهید، بعد از گذشت چند ماه، شاهد پیشی گرفتن از رقبا و پیشرفت چشمگیر در این مهارت خواهید شد. پس همین لحظه این گام مهم و اساسی را آغاز نمایید.
توجه:
بیان یک نکته قابل تامل در اینجا خالی از لطف نیست. اگر بخواهید یکی از مهارتهای خود را انتخاب کنید و دائما آن را تمرین نمایید، چه مهارتی را انتخاب میکنید؟ همین مهارت را یادداشت کرده و برای آن یک برنامه روزانه تهیه نمایید. ولی توجه به یک مسئله در یادگیری و برنامهریزی مهم و اساسی میباشد که مثال زیر، میتواند موضوع را به خوبی برای شما روشن نماید.
برای اکثر ما پیش آمده است که خواندن روزانه یک کتاب را در برنامه خود قرار میدهیم. شاید توان و علاقه ما برای مطالعه، زمان 10 دقیقه در روز را هضم میکند، اما تحت تاثیر برنامه قرار گرفته و بدون توجه به ظرفیت خود، برنامه روزانه 1 یا 2 ساعت مطالعه را در نظر میگیریم. احتمالا نیز چند روز این برنامه را دنبال میکنیم، اما به محض اینکه یک یا دو روز از انجام این برنامه غافل میشویم، دیگر به سراغ آن کتاب و مطالعه نمیرویم.
نکته واضح و روشن است؛ برای یادگیری یک مهارت، اگر نیاز فوری به یادگیری ندارید، هرگز فشار زیاد را به خود وارد نکنید و برای یادگیری هر مهارت، یک زمان بسیار کوتاه را مشخص نمایید تا از عهده انجام آن به شکل روزانه برآیید. مثلا روزانه 10 دقیقه مطالعه کتاب و 15 دقیقه ورزش که به نظر نمیرسد این زمان برای ما سخت باشد. اگر زمان مطالعه را 10 دقیقه در نظر بگیرید، یک روز حالتان بسیار خوب است و حتی 30 دقیقه مطالعه میکنید، اما روزی هم ممکن است حالتان خوب نباشد و اصطلاحا روی مود نباشید، در این حالت همان 10 دقیقه را مطالعه میکنید که کار دشواری نیز نمیباشد.
سعدی در این خصوص برای ما یک درس بسیار مفید و فوقالعاده دارد:
“رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود”
وقتی میخواهید یک زمان را برای یادگیری روزانه اختصاص دهید، همواره سعی کنید تا به شکلی زمان را مشخص کنید که بتوانید تا چندین ماه و سال، تکرار و تمرین یادگیری مهارت را ادامه دهید.
قدم ششم: افرادی را که برای رسیدن به هدف خود به کمک و همکاری آنها نیاز دارید را شناسایی نمایید |
ششمین گام ارائه شده توسط برایان تریسی، نشان میدهد که ما باید فهرستی از افراد در زندگی تهیه کنیم که لازم است تا با این افراد، برای رسیدن به اهداف خود کار کنیم؛ دلیل این کار نیز روشن است، هیچ شخصی نمیتواند به تنهایی کار کند و نیاز به همراه و افراد مفید در اطراف خود دارد. اکثر افراد موفق در ایجاد و حفظ یک شبکه بزرگ از افرادی که میتوانند به آنها کمک کنند، بسیار عالی عمل میکنند.
افراد موجود و حاضر در زندگی خود را در یک لیست قرار دهید، چرا که برای رسیدن به یک هدف، لازم است با این افراد کار کنید یا از این افراد کمک بگیرید. حتی افراد خانواده نیز در این لیست حضور دارند، چرا که به این افراد برای همکاری و پشتیبانی به منظور شروع یک فعالیت نیاز دارید. رئیس، همکار و کارمندانتان نیز در این لیست جای میگیرند. از مشتریانی که پشتیبانی شما را نیاز دارند نیز در این لیست غافل نشوید.
افرادی را در لیست انتخاب کنید که با اخلاقیات شما سازگار هستند و مدت زیادی در کنار آنها بودید و دوست واقعی شما هستند. در همین خصوص سعدی بیان میکند:
دوست مشمار آن که در نعمت زند لافِ یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشانحالی و درماندگی
اما بحثی که در اینجا وجود دارد، هیچوقت به این فکر نکنید که اگر من به دوستی کمک کنم، این شخص چه سودی برای من خواهد داشت! شما در قبال کمک به دیگران هیچ انتظاری نداشته باشید و به دنبال منافع شخصی نباشید. مطمئن باشید که اگر واقعا برای رضای خدا، به دوستتان کمک کنید، خداوند در یک جایی که اصلا فکرش را هم نمیکنید، شما را حمایت و پشنیبانی میکند:
تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
در ساخت روابط در زندگی، آهسته و پیوسته عمل کنید و مطمئن باشید این روابط، در یک نقطه به کمک شما آمده و کارتان را به شکل معجزهآسایی جلو میاندازد. برای رسیدن به یک هدف بزرگ، لازم است افراد زیادی از شما پشتیبانی نمایند. یک شخص کلیدی، در یک زمان و مکان مشخص، میتواند تفاوتهای مهمی را در زندگی شما ایجاد نماید. افراد موفق همواره بزرگترین شبکه از افراد پشتیبان را در اطراف خود دارند و در هر زمان که لازم باشد، از این افراد کمک میگیرند.
قدم هفتم: فهرستی از تمام کارهایی که برای رسیدن به هدف خود باید انجام دهید را تهیه نمایید |
هفتمین مرحله از گامهای چهاردهگانه برای تعیین هدف از نظر برایان تریسی، نشان میدهد که ما باید لیستی از هر چیزی که برای رسیدن به اهداف خود نیاز داریم را جمعآوری نماییم؛ پس باید مواردی همچون زمان، پول، دانش و غیره را در این لیست قرار دهیم تا بتوانیم آنها را بدست آوریم.
موانعی که لازم است بر آنها غلبه شود، دانش و مهارتهایی که باید برای پیشرفت به همراه داشته باشید و همچنین افرادی که به همکاری آنها نیاز دارید را شناسایی نمایید و تک تک قدمهای لازم برای رسیدن به هدف خود را لیست نمایید. دائم و پیوسته به موارد جدید فکر کنید و لیست خود را کامل و کاملتر نمایید.
زمانی که این لیست را تهیه کردید و تمام کارهای لازم برای رسیدن به هدف را در آن گنجاندید، متوجه خواهید شد که رسیدن به این هدف، بسیار دستیافتنیتر از آن چیزی است که فکرش را میکردید.
یک سفر چند هزار کیلومتری با یک قدم آغاز میشود. همچنین شما میتوانید بزرگترین دیوار جهان را هر بار فقط با قرار دادن یک آجر روی آجر دیگر بسازید.
قدم هشتم: موارد موجود در فهرستی که در “قدم هفتم” تهیه کردید را اولویتبندی و سازماندهی نمایید |
اکنون به هشتمین قدم رسیدهایم. برایان تریسی بر این باور است که باید فهرستی را که در هفتمین قدم تهیه شد را بر اساس ترتیب و سپس بر اساس اولویت سازماندهی نمود. همواره باید از خود بپرسیم که قبل از انجام هر کار، چه باید انجام دهیم و همچنین از خود بپرسیم که چه چیزی مهمتر بوده و باید انجام شود؟
تعیین اولویت و ترتیب مراحل انجام کار، سبب سازماندهی لیست خواهد شد. تفاوت اولویت و ترتیب چیست؟
ترتیب: ترتیب کاری که لازم است پیش از کار دیگر انجام شود.
اولویت: کار دارای بیشترین و کمترین اهمیت مشخص شود.
برایان تریسی، برای این موضوع نیز قانون 80/20 را صادق دانسته و همواره معتقد است ارزش 20% زمانی که برای برنامه ریزی صحیح قرار میدهید، با 80% از زمان و تلاشی که برای رسیدن به هدف خود نیاز دارید، برابری میکند. پس از برنامهریزی غافل نشوید.
قدم نهم: برای موارد مطرح شده در لیستی که آن را اولویتبندی کردید، برنامهریزی نمایید |
نهمین گام به برنامهریزی اشاره دارد و برایان تریسی در این خصوص معتقد است که صرف هر یک دقیقه وقت برای برنامهریزی، 10 دقیقه در اجرا صرفهجویی به همراه دارد. به همین دلیل، برایان تریسی معتقد است که باید هر روز، هر هفته و هر ماه را از قبل برنامهریزی نمایید.
هر چه در برنامهریزی کارهای خود حسابشدهتر و دقیقتر باشید، در زمان کمتری به موفقیت بیشتری دست مییابید.
آموزش پیشنهادی
چگونه با ماتریس آیزنهاور کارهایمان را مدیریت کنیم؟
پیشنهاد:
برای اینکه یک برنامهریزی جذاب و هوشمندانه داشته باشید، در ابتدا یک دفترچه کوچک جیبی خریداری نموده و آن را همیشه همراه خود نگه دارید. هر شب پیش از خواب، کارهای فردای خود را در این دفترچه یادداشت نمایید. از لحاظ علمی، آخرین چیزهایی که پیش از خواب به آن فکر میکنید، زمانی که در خواب هستید، ذهنتان در همان راستا فعالیت کرده و در صبح و بیداری، چندین و چند برابر آن فکر را تحویل میگیرید. مثلا اگر در هنگام خواب، یک خبر بسیار ناراحت کننده بخوانید، صبح با حالی بسیار دلگیرتر از شب گذشته بیدار میشوید. به راحتی میتوان از این موضوع دریافت که درست زمانی که شما برنامه کارهای فردای خود را یادداشت نمایید، ذهن شما در حالت خواب به فعالیت مشغول میشود و بهترین و سریعترین راه ممکن برای انجام کارهای فردا را پیدا مینماید. تکنیک موثری که توماس ادیسون نیز به آن اعتقاد بسیار زیادی داشته است.
قدم دهم: مهمترین کار هر روز خود را انتخاب کنید |
در دهمین قدم به شما پیشنهاد میشود که همواره از خود بپرسید اگر میتوانستید در تمام امروز، تنها و تنها یک کار را انجام دهید که بیشترین ارزش را به کار شما و اهداف شما میبخشد، آن یک فعالیت چه خواهد بود؟ در کنار این کار عدد 1 را قرار دهید.
برای دومین بار این سوال را از خود بپرسید که اگر فقط بتوانید یک کار دیگر را از این لیست انتخاب کنید، آن کار چیست؟ در کنار این کار عدد 2 را قرار دهید.
این سوال را چندین و چندبار تکرار کنید تا 7 کار اصلی شما در طول روز، بر اساس اولویت، مرتب گردند.
تمرکز و جمع کردن حواس روی یک کار، کلیدهای موفقیت هستند. پس توجه داشته باشید، در زمانی که یک کار را مشخص کردید، تمام تمرکز خود را بر روی همان کار قرار دهید. تمرکز یعنی شما دقیقا میدانید چه چیزی را میخواهید و باید آن را به انجام برسانید.
قدم یازدهم: عادت انضباط شخصی را در خود پرورش دهید |
این مرحله به ما میگوید که موفقیتمان، عمیقا با انضباط شخصی مرتبط میباشد. پس لازم است تا با تمرکز کامل از مهمترین کار شروع کنیم تا آن کار به پایان برسد.
خودانضباطی را میتوان مهمترین ویژگی افرادی دانست که خود را برای انجام کارهای بزرگ آماده میکنند. همین موضوع است که سبب شده تا این ویژگی را از مهمترین ویژگیهای افراد موفق جهان بدانیم. زمانی که در روز، قرار است کاری را انجام دهید، 100% تمرکز خود را بر روی این کار قرار دهید و این تمرکز را تا زمان اتمام کار حفظ نمایید چرا که این کار از قدرتمندترین تکنیکهای مدیریت زمان است و همواره نیاز است تا زمانی که یک کار را شروع کردید، به هیچ کاری فکر نکنید و تماما بر روی همان یک کار متمرکز شوید. این کار برای روزهایی که چندین کار در برنامه خود دارید، لازم و حیاتی بوده و لازم است تا تمرکز خود را روی یک کار قرار دهید و زمانی که کارتان به اتمام رسید، به سراغ کار و فعالیت بعدی بروید. مثلا، در زمان انجام کار در محیط منزل یا کاری، به اطرافیان خود اعلام کنید که برای دو تا سه ساعت مشغول به کار هستید و از آنها بخواهید در این زمان، مزاحم شما نشوند. پس از این کار نیز اقدام به خاموش کردن تلفن همراه کنید، میز کار خود را تمیز کرده و ابزار لازم برای کار خود را آماده نمایید، سپس با تمرکز کافی بر همان کار در 2 تا 3 ساعت، به انجام کار خود بپردازید.
ناپلئون هیل میگوید: برنامهریزی و انضباط شخصی طی کردن نیمی از مسیر رسیدن به یک هدف است.
بد نیست بدانید که افزایش مهارت خودانضباطی و اولویتبندی کارهای مهم و انجام هر کار به شکل جداگانه و همراه با تمرکز کامل، افزایش کیفیت و کمیت کارتان را تا 2 یا 3 برابر به دنبال خواهد داشت. این نوید را به شما بدهیم که به احتمال فراوان، انجام کارها با این روش، بیش از 2 ، 3 و حتی 5 برابر دیگران، کسب درآمد به دنبال خواهد داشت. علاوه بر این، پس از انجام یک کار با تمرکز 100%، حس بسیار خوبی در شما ایجاد شده و سبب افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس نیز میگردد.
قدم دوازدهم: اهدافتان را مدام تجسم کنید |
گام دوازدهم به ما میآموزد که ما باید تصاویر واضح، روشن، هیجانانگیز و احساسی از هدف خود ایجاد نماییم. یک تصویر ذهنی در کنار یک تصویر احساسی میتواند بر ضمیر ناخودآگاه تاثیر بگذارد. برایان تریسی در این خصوص معتقد است که ما میتوانیم با تجسم واقعیت، امکانات زیادی را برای رسیدن به اهداف خود جذب نماییم.
تصور اهداف باید به گونهای باشد که انگار اکنون اتفاق افتاده و به اهداف خود دست یافتهاید. خود را در لذت لحظه دستیابی به هدف متصور شوید.
مثلا، زمانی که هدفتان خرید یک ماشین خاص است، خود را در حال رانندگی با همان خودرو خاص تصور نمایید. یا اگر برای رفتن به تعطیلات و سفر هدفی دارید، خود را در تعطیلات تصور نمایید.
پس لازم است تا در ذهن خود، تصویری واضح، روشن، برانگیزنده و احساسی از اهداف خود تجسم نمایید، گویی که از قبل به واقعیت تبدیل شدهاند.
پس این کار را انجام دهید، صبح پس از بیداری و یا شب پیش از خواب، لحظاتی را وقت گذاشته و حس کنید که واقعا به هدفی که دارید دست یافتهاید. همین تصاویر ذهنی، احساسات زیادی را به همراه داشته و این احساسات، اثر بسیار زیادی بر ناخودآگاها شما میگذارد. قدرت تجسم را دست کم نگیرید، چرا که تجسم یک ابزار بسیار قدرتمند است که در دسترس شما بوده و کمک میکند تا سریعتر به اهداف خود دست یابید.
بخواهیم شفافتر بگوییم، بخش ناخودآگاه وجودتان، قانون جذب را فعال میکند و شروع به جذب افراد، موقعیتها، شرایط و منابعی میکند که به شما کمک میکنند هرجه سریعتر به اهداف خود دست یابید.
در مقاله “تجسم خلاق، پلی بین رویا تا واقعیت” توضیحات کاملتری در مورد قدرت تجسم بیان شده است که پیشنهاد میکنیم حتما آن را مطالعه کنید.
تجسم خلاق پلی بین رویا تا واقعیت
قدم سیزدهم: تمرین هدفگذاری |
در گام سیزدهم، باید یک کاغذ تمیز برداشته و اهداف را به همراه تاریخ روز در بالای صفحه بنویسید. حداقل 10 هدفی که میخواهید در سال آینده به آنها برسید را بنویسید. نوشتن هر هدف را با “من” شروع کرده و فعل عمل را در پایان آن بنویسید. اهداف خود را در زمان حال و به گونهای توصیف کنید که انگار به آنها رسیدهاید و توجه نمایید که این جمله باید یک جمله مثبت باشد. این کار سبب میشود تا این عمل، به عنوان یک دستور از ذهن خودآگاه شما، به ذهن ناخودآگاهتان وارد شود. در ادامه مثالی مطرح میشود تا بهتر موضوع را درک نمایید:
جملات نادرست:
- من تا سال آینده پول زیادی به دست میآورم!
- من تا سال آینده مبلغ 300 میلیون تومان بدست میآورم!
جمله صحیح:
- من به دلیل تخصصم در حوزه فروش خودرو، مبلغ 300 میلیون تومان را از تاریخ 29 آذر 1401 تا 29 آذر 1402 به دست آوردم.
در این مثال متوجه شدید که چرا جملات 1 و 2 نادرست بود. اولین موضوع در نادرست بودن این جملات، این است که جزئیات، تاریخ شروع و تاریخ رسیدن به هدف مشخص نشده است. دومین موضوع، این است که فعل آن مربوط به زمان آینده است و این تاثیر خوبی روی ذهن ناخودآگاه ندارد و سبب میشود ذهن ناخودآگاه، توجهی به آن دو جمله نداشته باشد.
نکته بعد که در توضیحات بیان شد، این بود که سعی کنید جملات را به شکل مثبت بنویسید؛ برای مثال، نگویید “وزنم را کم میکنم”، بلکه بگویید “تناسب اندام دارم”.
دقت کنید هر چقدر جزئیات هدفی که مینویسید دقیقتر و شفافتر باشد احتمال رسیدن به آن هدف بیشتر میشود.
قدم چهاردهم: درخصوص هدف اصلی خود تصمیم بگیرید |
زمانی که گام سیزدهم را پشت سر گذاشتید و اهداف خود را یادداشت نمودید، از خود بپرسید که اگر یک عصای جادویی در اختیارتان بود و با آن میتوانستید به هر هدفی که در این فهرست وجود دارد و بیشترین تاثیر مثبت را بر زندگی شما دارد، دست پیدا کنید، کدام هدف را انتخاب میکردید؟ پاسخ شما هر چه باشد، آن را روی یک کاغذ تمیز دیگر منتقل کنید و در خصوص کارهایی که میتوانید برای رسیدن به آن انجام دهید، بنویسید.
جمعبندی
در این نوشته سعی شد تا جامعترین و کاملترین توضیحات در خصوص گامهای هدفگذاری از دیدگاه برایان تریسی بیان شود تا بیشترین کاربرد را برای شما عزیزان داشته باشد. در اینجا 14 گام بسیار مهم و حیاتی برای یک هدفگذاری صحیح بیان شد که عبارت بودند از:
- مشخص کردن چیزی که میخواهید
- یادداشت اهداف
- تعیین مهلت برای رسیدن به اهداف
- مشخص کردن موانع موجود
- ارتقاء اطلاعات و مهارتهای متناسب با اهداف
- شناسایی افراد مفید برای دستیابی به اهداف
- تشکیل فهرست کارهای لازم برای دستیابی به هدف
- اولویتبندی موارد موجود در فهرست کارهای لازم برای دستیابی به هدف
- برنامهریزی برای انجام کارهای موجود در این فهرست
- مشخص کردن کار دارای اولویت که باید در روز انجام شود
- پرورش انضباط شخصی
- تجسم درخصوص اهداف
- تمرین هدفگذاری
- تصمیمگیری در خصوص هدف قطعی و اصلی
چهارده گام اساسی در اینجا به شکل فهرستوار بیان شد تا آن را همیشه در کنار خود داشته باشید و از این موارد، برای تعیین اهداف خود و دستیابی به این اهداف، بیشترین استفاده را ببرید.
اما چند نکته حائز اهمیت برای هدفگذاری وجود دارد که بهتر است آنها را بدانید:
- بهترین زمان برای هدفگذاری، همین الان است. پس وقت را تلف نکنید؛ اهمیتی ندارد در چه سن و چه مرحلهای از زندگی و فعالیت شغلی هستید. اگر احساس میکنید لیاقت موفقیت روزافزون را دارا هستید، برای رسیدن به موفقیت، اکنون فرایند هدفگذاری را آغاز نمایید.
- پشتکار و ناامید نشدن را سرلوحه کار خود در این مسیر قرار دهید و همواره با خود بگویید که هر اتفاقی بیفتد، هرگز تسلیم نخواهید شد و مسیر خود را با اقتدار ادامه خواهید داد. پایداری در عمل خود نیز نوعی دست یافتن به هدف است. این را بدانید که هر بار بلند شدن و ادامه دادن، شما را قدرتمندتر خواهد کرد و افزایش اعتماد به نفس را برای شما به دنبال خواهد داشت.
- از نوشتن دست نکشید. به شکلی دقیق و با جزئیات، هر چیزی را که میخواهید، یادداشت نمایید و سپس برنامه روزانه را تنظیم کرده و بر روی آن کار کنید. حتی اگر در ابتدای مسیر، این کار را دشوار دانستید، آنقدر آن را ادامه دهید تا به یک عادت بدل گردد.
- این موضوع را از یاد نبرید که هر کار را با تمرکز بالا انجام دهید و در هنگام انجام یک کار در مسیر اهداف، فکر درخصوص دیگر فعالیتها را کنار بگذارید.
در پایان، بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده از همراهی شما عزیزان نهایت سپاسگزاری را داشته و آرزومندیم مطالب بیان شده در این نوشته، برای شما همراهان عزیز، مفید واقع شود و عمل به گامهای یاد شده در این نوشته، شما را به اهدافتان نزدیک و نزدیکتر بگرداند.