پیر امیدیار ثروتمندترین ایرانی جهان است که در مقطعی از فعالیت خود به سطح رقابت با آمازون و جف بزوس نیز رسیده است. اما این موفقیت و ثروت چگونه برای پیر امیدیار بدست آمده است؟ در این مقاله زندگینامه جامع ایشان همراه با نکات جذاب موفقیت ایشان بیان گردیده است.
دوستان عزیز،
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده زندگینامه فوق العاده جالب پیر امیدیار را به صورت کاملا ابتکاری و برای درک بهتر شما خواننده عزیز به شکل پرسش و پاسخ درآورده ایم. با ما همراه باشید.
شما متولد چه سالی هستید و در کجا به دنیا آمدهاید؟
پیر امیدیار هستم، متولد 21 ژوئن 1967 در کشور فرانسه و شهر زیبای پاریس که اصلیتی ایرانی دارم و به عنوان بنیانگذار و رئیس سایت حراج ای بی و یک کارآفرین شناخته میشوم.
تحصیلات شما چقدر هست و در کجا درس خواندهاید؟
دوران دبستان و دبیرستانم را در «سنت اندرو»ی مریلند گذراندم و بعد از دیپلم، تحصیلات دانشگاهی را در تافتس ماساچوست در رشته علوم کامپیوتر گذراندم و لیسانس گرفتم.
لطفا توضیحی در مورد خانوادتون بدهید؟
پدر و مادرم برای تحصیل به فرانسه آمده بودند که آنجا با هم آشنا شدند و ازدواج کردند. مادرم “الٰهه میرجلالی امیدیار” یک زبانشناس و از استادان دانشگاه «سوربون» بود. پدرم جراح اورولوژی بود و با تلاش زیاد موفق شد در دانشگاه «جانز هاپکینز» ایالات متحده کار پیدا کند. 6 ساله بودم که برای شغل پدرم از فرانسه به آمریکا (ایالت مریلند) مهاجرت کردیم. در این هنگام مادرم به تدریس مطالعات زبان فارسی در جورج تاون پرداخت. والدین من خیلی زود از هم جدا شدند و تصمیم بر این شد که مادرم سرپرستی مرا به عهده داشته باشد و آخر هفتهها را با پدرم بگذرانم.
خانواده کنونی شما چطور؟ ازدواج کردهاید؟
من که با «پالما وزلی» ازدواج کردم و صاحب سه فرزند هستم.
علاقه شما در دوران کودکی چه بود؟
از کودکی به علوم کامپیوتر توجه زیادی داشتم اما علاقه زیادی به درس های مدرسه نداشتم و اکثرا بخاطر عدم حضور در کلاس جریمه میشدم.
چگونه برنامهنویسی برای شما آغاز شد؟
مدیر مدرسهام که متوجه استعداد من شده بود از من خواست برنامه ای برای کتابخانه مدرسه بنویسم که خودش کارتهای راهنمای کتابها را چاپ کند و در عوض بابت کارش ساعتی ۶ دلار هم دستمزد بگیرم، هرچند مبلغ زیادی نمیشد ولی این آغاز برنامه نویسی من در سن 14 سالگی بود.
اولین کار رسمی شما چه زمانی بود؟
اولین کار من در دورهی لیسانس بود که در یکی از شرکتهای زیرمجموعهی اپل به نام کلریس (Claris) مشغول شدم و در آنجا یک برنامهی مدیریت حافظه نوشتم.
هیچگاه به سراغ تاسیس شرکت خود رفتید؟
بله، من به همراه سه تن از دوستانم در سال ۱۹۹۱ یک شرکت نرمافزاری به نام Ink Development Corp در زمینهی Pen-Computing (رابط کاربری رایانه با استفاده از قلم استایلوس) تاسیس کردیم. از دل آن، یک وبگاه تجارت الکترونیک به نام eShop بیرون آمد که بعدا خود شرکت را هم به همین نام تغییر دادیم. Pen Computing در آن زمان یک فناوری جالبتوجه بود ولی این وبگاه eShop بود که توجه شرکت مایکروسافت را به خود جلب کرد. مایکروسافت نهایتا این شرکت را در ۱۹۹۶ از ما خرید.
ایده eBay چگونه ایجاد شد؟
من عاشق دختری به نام “پالما وزلی” شده بودم، که به جمعآوری جعبههای آبنباتهای Pez علاقهی زیادی داشت، برای اینکه پاملا را خوشحال کنم یک بخش خرید و فروش و حراج آنلاین به وبسایت شخصیام اضافه کردم تا پاملا بتواند با سایر کلکسیونرهای جعبهی آبنبات وارد معامله شود و مجموعهی خود را تکمیل کند. اما در کمال تعجب این صفحه با چنان استقبالی از سوی خریداران و فروشندگان مواجه شد که مجبور شدم برای حراجی یک وبگاه مستقل درست کنم و اسم حراجی را به eBay تغییر دادم.
پس برای ایجاد ابتدایی eBay هرگز یک برنامهریزی نداشتید؟
خیر، اصلا این طور نبود که برنامهریزی کرده باشم تا eBay را به یک تجارت بزرگ تبدیل کنم؛ وقتی این اتفاق خودش افتاد من فقط از آن بهدرستی استفاده کردم.
شروع کار به چه شکل بود؟ فروش آبنبات آغازگر کار بود؟
اولین کالایی که در سایت حراج به فروش رفت آبنبات نبود، بلکه یک رواننویس نشانگذار لیزری شکسته بود که به مبلغ ۱۴.۸۳ دلار قیمتگذاری شده بود. درحالیکه متعجب بودم چه کسی ممکن است بابت یک نشانگذار شکسته پول بدهد، خریداری به من اطمینان داد که کلکسیون رواننویسهای لیزری خراب جمعآوری میکند. با این فروش، بخش حراج آنلاین رسماً به راه افتاد و متعاقب آن خرید و فروشهای عجیب دیگری هم اتفاق افتاد.
شما در زمان تاسیس آن شرکت به چه کاری مشغول بودید؟
من در آن موقع در General Magic، یک شرکت تلفن اینترنتی که زیرمجموعهی اپل بود کار میکردم.
چه زمان از این کار خارج شدید و وقت خود را بر روی eBay قرار دادید؟
کمکم شرکت خودم را با همان نام eBay ثبت کردم و وقتی تعداد حراجیها زیاد شد General Magic را ترک کردم تا تمام وقتم را روی شرکت خودم متمرکز کنم. در ماه مه ۱۹۹۸ من به عنوان رئیس هیات مدیرهی eBay، «مگ ویتمن» (Meg Whitman) را به عنوان مدیر عامل شرکتم انتخاب کردم. ایبی تحت هدایت ویتمن بهسرعت رشد کرد و خدمات خود را به کشورهای مختلفی چون استرالیا، کانادا، آلمان، ژاپن و بریتانیا گسترش داد و حتی برای توسعهی بیشتر چند شرکت را به تملک خود در آورد.
نحوهی درآمدزایی و روند توسعهی eBay چگونه بود؟
در ابتدا من برای هر آگهی فروش بین ۲۵ سنت تا ۲ دلار بعلاوه درصد کمی از قیمت کالا را دریافت میکردم که از این پول برای تثبیت شرکت و گسترش سرمایهگذاری آن استفاده میکردم.
در پایان سال ۱۹۹۸، شرکتم بیش از ۲.۱ میلیون عضو و درآمد سالانهای معادل ۷۵۰ میلیون دلار داشت.
بخش حراجی آمازون پیش از شما ایجاد شده بود؟
خیر، این موفقیت بینظیر من، آمازون، غول تجارت الکترونیک را بر آن داشت که حراجی آنلاین خود را در سال ۱۹۹۹ راهاندازی کند.
این بنیاد، برای شما جایزه و افتخار نیز به همراه داشت؟
بله، در ماه دسامبر همین سال بنیاد eBay را تأسیس کردم و جایزه بهترین کارآفرین ملی سال را دریافت کردم.
در این هنگام، خارج از شرکت eBay فعالیت دیگری را نیز دنبال نمودید؟
بله، در ژانویه سال ۲۰۰۰، من اولین سمت خود خارج از شرکتم را پذیرفتم. من به عضویت هیئتمدیره شرکت ePeople درآمدم که یک بازار آنلاین پشتیبانی فنی بود. در همین سال بخش ای بی موتورز (eBay Motors) را به سایت اضافه کردم که در واقع بازار آنلاین اتومبیل بود.
دیگر چه شرکتی را در اختیار گرفتید؟
در سال ۲۰۰۲، برای پروسههای پرداختی، شرکت پی پال (PayPal) را به خدمت گرفتم تا خرید و فروشها با اعتبار و اعتماد بیشتری رد و بدل شوند و همزمان خدمات متنوع دیگری نیز ارائه کردم که به فروشندگان حق انتخاب میداد کالاهای خود را با قیمت ثابت یا مثل حراجیهای قدیم، به بالاترین قیمت پیشنهادی بفروشند. توسعهدهندگان نرمافزار نیز میتوانستند اپلیکیشنهای جدید خود را به سایت پیوست کنند.
این توسعه کار و شرکت ادامهدار بود؟
بله، در سال ۲۰۰۵، بخش جدیدی برای خرید و فروش ماشین و دستگاههای صنعتی به سایت اضافه کردم. در حال حاضر بسیاری از شرکتهای بزرگ دنیا برای قیمتگذاری کالاها و خدمات خود از سایت eBay استفاده میکنند.
پس از گذشت ده سال، وضعیت شرکت شما به چه شکل است؟
ده سال بعد از اولین فروش عمومی سهام، eBay با ۱۵ هزار کارمند در ۳۰ کشور از جمله چین و هند گسترش یافته بود و خدمات خود را به صدها میلیون نفر ارائه میکرد.
درآمد شرکت شما چقدر است؟
در طول فصل تعطیلات سال ۲۰۱۵، بیش از ۲۶۵ میلیون تراکنش خرید و فروش از طریق سایت eBay ثبت شد. در سال ۲۰۱۶ درآمد خالص سالانه سایت در بازار جهانی بیش از ۸.۵ میلیارد دلار بود.
فعالیت شما به برنامهنویسی و کار در شرکتها محدود میشود یا فعالیت دیگری را نیز دنبال نمودید؟
من به دنیای خبرنگاری علاقهمند بودم، بنابراین تصمیم گرفتم بخت خودم را در این زمینه هم محک بزنم. من روزنامهنگاری پژوهشی را خیلی دوست داشتم و میخواستم محلی برای جمع کردن و هدایت این روزنامهنگاران درست کنم. به همین دلیل من در سال ۲۰۱۰ سرویس خبری تحقیقی Honolulu Civil Beat را با هدف پوشش اخبار سیاسی و اجتماعی هاوایی تأسیس کردم که به مدت سه سال پیاپی بهعنوان بهترین نشریه آنلاین هاوایی انتخاب شد. این نشریه در سال ۲۰۱۳ با هافینگتون پست ادغام شد و هاف-پست هاوایی نام گرفت.
هیچگاه قصد توسعه این پایگاه خبری را داشتهاید؟
بله، در همین سال من قصد داشتم، روزنامه واشنگتنپست را بخرم، ولی درنهایت مالک این روزنامه آن را به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار به جف بزوس مؤسس و بنیانگذار آمازون واگذار کرد.
پس برای توسعه وبگاه خبری خود چه کردید؟
به سراغ «گلن گرینوالد»، گزارشگر سابق روزنامهی گاردین رفتم. گرینوالد همان روزنامهنگاری است که اسناد محرمانهی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) را در اختیار داشت و منتشر میکرد. در اوایل ۲۰۱۴ به همراه دو تن دیگر از خبرگان این حوزه وبگاهی با نام The Intercept راه انداختم که پشتیبانی مالی آن را انجام میدادم. هدف این مجموعه ارایهی اخبار مستقل و آزاد است.
دیگر چه زمینهای را دنبال کردید؟
علاقهی من به دنیای فیلم و سینما، باعث شد تهیهکنندگی دو فیلم را به عهده بگیرم: Merchants of Doubt در سال ۲۰۱۴ و اسپاتلایت (Spotlight) در سال ۲۰۱۵. اسپاتلایت دو جایزه اسکار را برای بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم غیر اقتباسی از آن خود کرد.
لطفا برای مخاطبان ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده بخشی از امور خیرخواهانه خود را بگویید.
من و همسرم در سال ۲۰۰۴ امیدیار نت ورک (Omidyar Network) را تأسیس کردیم، که یک بنگاه خیریه و بشردوستانه است و فعالیتهای گستردهای را برای بهبود زندگی مردم فقیر انجام میدهیم. این موسسه همچنین از سازندگان نرمافزار «ارتباطات اضطراری» حمایت میکند. این نرمافزار کمک میکند با استفاده از دادههای مخابره شده از تلفن همراه کاربران، مسیر و نقشهی مورد نیاز به تصویر کشیده شود. این نرمافزار در سال ۲۰۱۰ برای نجات بازماندگان زلزله هائیتی مورد استفاده قرار گرفت. با حمایت بنیاد ما، در حال حاضر یک نسخه رایگان این نرمافزار بهصورت آنلاین در دسترس عموم است. از آغاز تأسیس امیدیار نت ورک تاکنون، مؤسسه ما ۹۹۲ میلیون دلار به سازمانهای خیریه اهدا کرده است.
در فوریه سال ۲۰۱۷ اعلام کردم که به ۲۶ هزار نفر از مردم کنیا، درآمد ثابت ماهیانهای اختصاص دادهام که تا ۱۲ سال آینده قطع نخواهد شد.
بازهم از این دست امور خیرخواهانه انجام دادهاید؟
بله، در نوامبر سال ۲۰۰۵، ما مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار با هدف کمک به مردم فقیر کشورهای درحالتوسعه به صندوق خیریهی تافتز-امیدیار هدیه کردیم.
در سال ۲۰۱۰، من به فهرست ۴۰ میلیاردری که عهدنامهی نیکوکاری را امضا کردهاند پیوستم. از دیگر امضاکنندگان این عهدنامه بیل گیتس و وارن بافت بودند. طبق این عهدنامه ما سوگند خوردهایم نیمی از ثروت خود را طی دوران زندگیمان به خیریه اهدا کنیم. گرچه مدتی بعد، من و همسرم تصمیم گرفتیم کل دارایی خود را بهجز یک درصد، طی مدت بیست سال به این امر تخصیص دهیم.
در زمینه مبارزه با قاچاق انسان هم فعالیتی داشتید؟
بله، من و همسرم همچنین بزرگترین فعالان بخش خصوصی مبارزه با قاچاق انسان هستیم و تاکنون ۱۱۵ میلیون دلار در پنج کشور مختلف برای همین منظور سرمایهگذاری کردیم.
برای این فعالیتها چه افتخاراتی کسب کردید؟
در سال ۲۰۱۱ با تلاشهای بدون وقفه در حوزه خدمات اجتماعی، مدال افتخار بشردوستی ماندگار را از آن خودم کردم. در همین سال دکترای افتخاری دانشگاه تافتز را دریافت کردم.
دلیل و باور خاصی در پی این حجم از فعالیت خیرخواهانه وجود دارد؟
فعالیتهای خیریه من، ریشه در باور عمیق من به انسانیت دارد. من اعتقاد دارم تا زمانی که انسانها با کرامت، محبت و احترام با هم برخورد میکنند این جهان دلیلی برای ادامه و بقا و پیشرفت دارد. من همیشه به کمک کردن به مردم براى آنکه از آنچه که هستند بهتر باشند, معتقد هستم.
یک نکته مهم در انتخاب شریک کاری از نظر شما؟
آن شخص باید کسی باشد که اهل عمل و اقدام باشد و از شکستهای خود درس بگیرد. چرا باید با کسی کار کنم که حتی به قیمت شکست دست به اقدام نمیزند؛ یا کسی که از شکستهایش درس نمیگیرد؟
برخورد شما با کارمندان به چه شکل است؟
من به آنها فرصت کافی برای اثبات خود و پیادهسازی ایده را میدهم چون معتقدم اگر به مردم فرصت بدهید تا کار درست را انجام دهند، هرگز ناامید نمیشوید.
مهمترین نکته برای رسیدن به موفقیت چیست؟
اشتیاق، برای انجام هر کاری اشتیاق داشته باشید تا به موفقیت برسید.
دلالیل موفقیت شما چیست؟
- بین علاقه شخصی و استعداد ذاتی خودتان تناسب ایجاد کنید.
- با هدف و انگیزه حرکت کنید.
ثروت کنونی شما چقدر است؟
حدودا ۱۲.۸ میلیارد دلار ارزیابی شده است.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- پیر امیدیار توانسته به خوبی تکامل را در زمینه مورد علاقه خود، یعنی حوزه برنامهنویسی طی کند. ایشان مدت زمان زیادی را برای این علاقه صرف کرده و توانسته با استفاده از قانون تکامل، سرانجام به یک شرکت بزرگ که برای خود ایشان است برسد.
- یکی از اصول مهم موفقیت، انتخاب افرادی است که به آنها در رفت و آمد هستیم. پیر امیدیار بر این باور است که باید برروی افرادی که حتی در لحظات مواجه شدن با شکست هیچ اقدامی نمیکنند خط قرمز کشید. این که چه افرادی را برای رفت و آمد و معاشرت انتخاب میکنیم، بر روی آینده ما بدون شک تاثیر شگرفی خواهند گذاشت.
- پیر امیدیار همزمان با پیش بردن فعالیت اصلی و مورد علاقه خود، زندگی خود را تنها به این شغل و علاقه محدود نکرده و در این بین، کارهای دیگری که بدان علاقه دارد، از جمله خبرنگاری و تولید فیلم را به مرحله اجرا میرساند.
- باور ثروت و معنویت را میتوانیم به خوبی در زندگی پیر امیدیار مشاهده کنیم. پیر امیدیار همچون بسیاری از افراد مشهور، بخش اعظمی از ثروت خود را صرف امور خیریه میکنند و باور این افراد این است که این امور خیرخواهانه، بدون شک برای تبدیل جهان هستی به جایگاهی بهتر برای زندگی موثر و کاربردی میباشد.
- تضادهایی در زندگی پیر امیدیار دیده میشود. تضادهایی که در زندگی بسیاری از افراد معروف و موفق بوده ولی مانعی برای رسیدن به موفقیت نیست. پیر امیدیار در کودکی، نعمت حضور در کنار پدر و مادر را از دست داده و آنها از یکدیگر جدا میشوند. بدون شک این موضوع برای یک کودک تبعات سنگینی در پی دارد. اما این تضاد بر مسیر موفقیت پیر امیدیار اثری نداشته و او با پشت سر گذاشتن این تضادها، به بهترین شکل ممکن مسیر موفقیت را پیموده است.