استیو جابز خالق اپل ، یکی از افراد مشهوری میباشد که زندگینامهای بسیار جذاب و شگفتانگیز، با نکاتی مهم و آموزنده برای پیشروی در مسیر موفقیت دارد.
دوستان عزیز،
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده زندگینامه فوق العاده جالب استیو جابز را به صورت کاملا ابتکاری و برای درک بهتر شما خواننده عزیز به شکل پرسش و پاسخ درآورده ایم. با ما همراه باشید.
استیو جابز شما متولد چه سالی هستید و در کجا به دنیا آمدید؟
استیو جابز هستم متولد ۲۴ فوریه ۱۹۵۵ در سانفرانسیسکو کالیفرنیا که به عنوان کارآفرین، مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی اپل به شهرت رسیدم.
دوران دبستان و مدرسه چگونه سپری شد؟
در یک مدرسه متوسط در کالیفرنیا تحصیل کردم. از مدل درس خواندن سنتی و رسمی اصلا خوشم نمیآمد تا اینکه معلم کلاس چهارم مجبور شد برای درس خواندن با رشوه مرا تطمیع کند. کارش جواب داد و من خیلی سریع پیشرفت کردم تا حدی که معلمم پیشنهاد داد دو سال جهشی بخوانم و مستقیم به دبیرستان بروم اما خانوادهام موافقت نکردند. بعد از آن همیشه نمرات عالی در امتحانات داشتم و استعدادهای زیادی از خود نشان میدادم. سرانجام در سال ۱۹۷۲ از دبیرستان هومستد در کالیفرنیا فارغالتحصیل شد.
به دانشگاه رفتید آقای استیو جابز ؟
بله، در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورگن ثبت نام کردم، اما بعد از یک نیمسال تحصیل انصراف دادم. ۱۸ ماه بعد را در کلاسهای خلاقیت دانشگاه گذراندم. در این مدت عاشق دورههای آموزشی خوشنویسی بودم و مکینتاش طرحهای مختلف حروف و فونتهای فاصلهدار خوبش را مدیون این دورهها است.
لطفا توضیحی در مورد خانوادتون بدهید؟
پدرم عبدالفتاح جان جندلی مسلمانی اهل سوریه و مادرم جوئن شیبل مسیحی اهل آلمان-سوئیس و هر دو فارغالتحصیل دانشگاه ویسکانسین بودند. پدرم، استاد علوم سیاسی سوریه بود و مادرم، بهعنوان یک متخصص گفتاردرمانی کار میکرد. پدر و مادرم هیچگاه با هم ازدواج نکردند زیرا از نظر مذهبی و قومیتی و طبقاتی با هم تفاوتهای بسیار زیادی داشتند به همین دلیل مرا برای فرزند خواندگی به زوجی جوان به نامهای پاول و کلارا جابز دادند. البته من این واقعیت را در ۲۷ سالگیام متوجه شدم.
آقای استیو جابز والدین جدید شما پگونه بودند؟
مادر ناتنیام، کلارا جابز حسابدار و پاول، سرباز قدیمی گارد ساحلی بود. ما در منطقهای به نام مانتین ویو که بعدها سیلیکون نام گرفت، زندگی میکردیم. با پدرم در گاراژ قدیمی خانه به کار روی وسایل الکتریکی مشغول میشدم.
جرقه علاقه شما برای شروع موفقیت کجا رخ داد؟
پدر ناتنی من یک مکانیک ماهر کارخانه ساخت لیزر بود. او بنابر علاقه خود به وسایل الکترونیک، من را نیز به کار با وسایل الکترونیک تشویق میکرد و همین نقطه شروعی برای آغاز موفقیتم بود. این کار، اعتماد به نفس و سرسختی را به من میآموخت.
ازدواج کردید؟
بله، مدتی همراه با کریس ان برنان بودم که حاصل آن دختری به نام لیزا برنان است. در سال 1991 نیز با لورن پاول ازدواج کردم که دانشجوی رشته مدیریت در دانشگاه آکسفورد بود و سه فرزند به نامهای رید پاول، ارین سینا و اوه داریم.
استیو جابز شما یک سفر معنوی داشتید درست است؟
بله در سال ۱۹۷۴ با دوستم دنیل کاتک برای تعلیمات روحی به هندوستان سفر کردیم. چند ماهی که در هند بودم مطالب زیادی در مورد فلسفه شرق آموختم که دید مرا به زندگی و کار وسیع تر کرد.
فعالیت خودتان را چطور آغاز کردید؟
در زمستان ۱۹۷۴، من به کالیفرنیا بازگشتم و در همین زمان شغلی بهعنوان یک تکنسین در شرکت آتاری، که سازنده رایانه و دستگاه بازی رایانهای بود، یافتم. در اینجا بود که با استیو وزنیاک آشنا شدم.
راه اندازی اپل چگونه بود آقای استیو جابز ؟
دوست قدیمی من وزنیاک به یک کلاس کامپیوتری به اسم «باشگاه کامپیوتر هومبرو» رفته بود آنجا با کیتهای کامپیوتری آشنا شد. این باعث شد تا به فکر ساختن کامپیوتر بیفتد. او این موضوع را با من مطرح کرد که به نظرم جالب بود. برای شروع کار وقتی ۲۱ سالم بود. شرکت رایانهای را در پارکینگ خانهام تاسیس کردیم و اسمش را اپل، سیب زنده، شوخ و آرام بخش گذاشتیم. برای اولین کار ما یک کامپیوتر شخصی کوچک، ارزان و قابلدسترس تولید کردیم. اسم این طراحی را اپل ۱ (Apple I) گذاشتیم.
فروش و بازاریابی در ابتدا چگونه انجام پذیرفت؟
کار فروش و بازاریابی این محصولات را خودم بر عهده گرفتم. این کامپیوترها هرکدام به قیمت ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت به فروش رفتند. اپل ۱، ۷۷۴ هزار دلار برای ما سود داشت.
پس از آن چه اتفاقی رخ داد استیو جابز ؟
بعد از این فروش بود که ما برد کامپیوتر Apple I را مونتاژ و آن را به فروشندگان کامپیوتر فروختیم.
چگونه به سمت تولید کامپیوترها و میلیونر شدن رفتید؟
برای تولید کامپیوترهای دیگر ما نیاز به سرمایهگذار داشتیم. من توانستم مدیر اجرایی سابق شرکت اینتل، انجل مایک مارکولا را متقاعد کنم که مبلغ ۲۵۰ هزار دلار روی شرکت اپل سرمایهگذاری کند. Apple II بستهبندی زیبایی داشت، استفاده از آن آسان بود. صدها هزار نفر از مردم آمریکا، از همه اقشار، اپل ۲ را خریداری کردند تا محاسبات و برآوردهای خود را در خانه انجام دهند. این فروش بالا بهترین اتفاق برای ما بود و توانست ما را به سمت میلیونر شدن ببرد.
آقای استیو جابز آیا در این مسیر شکستی متوجه شما شد؟
بله، در سال ۱۹۸۰ شرکت ما، رایانه اپل III را معرفی کرد که این رایانه به دلیل قیمت بالا و کیفیت پایین و برخی مشکلات سختافزاری با شکست در بازار مواجه شد و باعث شد تا دید مردم نسبت به شرکت ما تغییر کند.
چه اقدامی در راستای این شکست انجام دادید؟
در همان سال تصمیم گرفتیم مدیری خبره و کارآمد برای شرکت استخدام کنیم. جان اسکالی که یکی از مدیران سرشناس پپسی و کوکاکولا بود را برای رشد و پیشرفت شرکت رایانه ای اپل انتخاب کردیم.
استیو جابز پس از آن سراغ چه پروژهای رفتید و نتیجه آن چه شد؟ این پروژه پیشرفت خوبی داشت؟
در سال ۱۹۸۱ میلادی، پروژهای با نام «مکینتاش» (Macintosh) را در اپل ایجاد کردم. مکینتاش یک کامپیوتر شخصی کوچک و ارزان بود. هدف من یک طراحی ساده و قابل استفاده برای همه بود. بعد از سه سال آن را وارد بازار کردیم، اما فقط چند ماه اول فروش خوبی داشت و بعد شکست خورد. بعد از این شکست همه مرا محکوم کردند و اختیاراتم را گرفتند ولی من استعفا دادم.
پس از این استعفا چه اتفاقی افتاد؟
بعد از اپل برای رقابت با آن شرکت نکست را ایجاد کردم تا کمی نوآوری کنم اما بازهم موفق نشدم. شرکت اپل نکست را به قیمت ۴۲۹ میلیون دلار خرید. به سمت کار برای کودکان رفتم. شرکت پیکس آر شرکتی بود که با آن با دیزنی قرارداد بستم و انیمیشنهای داستان اسباب بازی و در جست و جوی نمو را ساختم که سود بسیار زیادی برای من به همراه داشت.
آیا دوباره به اپل بازگشتید آقای استیو جابز ؟
بله، شرکت اپل در شرایط خوبی به سر نمیبرد و مردم از کامپیوترهایی که ویندوز ۹۵ داشتند، استفاده میکردند. مدیران اپل برای نجات اپل، نکست را خریدند و من دوباره به اپل به عنوان مدیرعامل برگشتم.
موفق به بازگرداندن اپل شدید؟
بله، در سال ۱۹۹۸، از یک کامپیوتر شخصی به نام «آیمک» (iMac) رونمایی کردم. صنعت کامپیوتر تغییر کرد و اپل دوباره به همان دوران طلایی سابق برگشت.
تنها همین کار آیمک را دنبال نمودید؟
خیر، کار دیگری که من کردم ایجاد فروشگاه های اپل استور بود.
آقای استیو جابز دلیل شما برای ایجاد این فروشگاه چه بود؟
به نظرم با وجود یک فروشگاه مختص محصولات اپل ما قدرت بیشتری در بازار و اعتماد بیشتری برای مردم پیدا میکردیم.
به نظر پس از این بازهم محصولات جدیدی عرضه شد که هر یک انقلابی خاص ایجاد کرد، از این محصولات بگویید.
بله، آیپاد انقلابی دیگر برای اپل بود. دستگاهی کوچک، متفاوت و جذاب برای اینکه یک هزار موسیقی در جیبتان باشد. فروشگاه موسیقی اینترنتی iTunes Music Store را ایجاد کردم. مردم میتوانستند موسیقیهای مورد علاقه خود را خریداری کنند و گوش بدهند.
اما انقلاب بعدی اپل، آیفون و آیپد بود که در سال 2007 معرفی شد. در این مدلها به کمک تیمی از بهترین متخصصان اپل، صفحهنمایشی با قابلیت لمس خازنی تولید شد.
در سال ۲۰۱۱ نیز، سیستم ابری iCloud را در مراسم اپل معرفی کردم. فضایی که کاربران میتوانند اطلاعات خود را در آنجا ذخیره کنند.
بهترین زمان برای پیشرفت از نظر شما چه زمانی است آقای استیو جابز ؟
همه ما زمان و فرصت کوتاهی روی زمین داریم. برای همین ما فقط فرصت داریم که یکی دو کار را به انجام برسانیم. هیچکس نمیداند چه قدر زندگی میکند. من هم نمیدانم. اما احساس میکنم باید تا جوانی هست، هرچه میتوانم این فکرها را به انجام برسانیم.
بهترین گزینهها را چگونه انتخاب میکنید؟
همین که فکر میکنم به زودی میمیرم، مهمترین ابزاری است که کمکم میکند بهترین گزینهها را انتخاب کنم.
در تجارت از مدل خاصی پیروی میکنید؟ عملکرد جمعی بهتر است یا گروهی؟
مدل من در تجارت بیتلز است. آنها گروهی بودند که مانع انرژی منفی یکدیگر میشدند و یکدیگر را به تعادل میرساندند. عملکرد جمعی آنها بالاتر از جمع تک تک افراد گروه بود. کارهای بزرگ در کسب و کار، نه به واسطه توانمندیهای فردی، بلکه با عملکرد تیمی به سرانجام میرسد.
استیو جابز از نظر شما میانبر موفقیت چیست؟
متفاوت فکر کردن.
به نظر شما دنیا را چه کسانی تغییر میدهند؟
دیوانهها، سرکشها و دردسرسازان، کسانی که دنیا را جور دیگری میبینند. ممکن است بعضیها آنها را دیوانه پندارند، ولی به چشم ما نابغهاند. چون دنیا را همانهایی تغییر میدهند که آنقدر دیوانهاند که فکر میکنند و میدانند از پس این کار بر میآیند.
به نظر شما، چگونه باید از شکست نترسید آقای استیو جابز ؟
بگذارید فرزندانم را مثال بزنم. گاهی اوقات کودکانم نسبت به امتحان چیزی جدید بیمیل هستند، آنها میترسند که کارشان موفقیت آمیز نباشد. من به آنها یادآوری میکنم که ما چگونه راه رفتن را یاد میگیریم، ما بارها زمین میخوریم تا در نهایت بتوانیم راه برویم؛ نوآوری به همین صورت است، باید از یک جا شروع شود.
ثروت برای شما مهمتر است یا رسیدن به موفقیت در ایده؟
اینکه ثروتمندترین انسان قبرستان باشم برای من اهمیتی ندارد. قبل از خواب همیشه به این فکر میکنم امروز کار خارقالعادهای انجام دادهام یا نه؛ این برای من ارزشمند است.
*استیو جابز در 5 اکتبر 2011 درگذشت.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- استیو جابز شخصی است که با وجود دوری از پدر و مادر خویش و پرورش نزد پدر و مادری دیگر، هرگز خود را نباخته و این موضوع را به عنوان ترمزی برای خودش در نظر نگرفته است تا به بهترین شکل ممکن بتواند این ترمز محدود کننده را کنار گذاشته و به مسیر موفقیت بازگردد و آن را به بهترین شکل ممکن طی نماید.
- قانون تکامل در زندگی استیو جابز به بهترین شکل ممکن طی شده است. او همواره پله به پله مراحل پیشرفت را پشت سر گذاشته و داستانهای متفاوتی را پشت سر گذاشته است تا امروزه بتوان به واوج قله موفقیت خود دست یابد.
- استیو جابز در مراحل مختلف خود، فعالیتهایی را انجام داده و همانطور که در زندگینامه وی مطرح شده است، ایشان شکست را نیز در حرفه و کار خود تجربه کرده است. استیو جابز این موضوع را به زیبایی، مانند شروع راه رفتن در مراحل کودکی تشبیه میکند. اتفاقی که ممکن است بارها زمین خورده و شکست بخوریم، اما سرانجام این زمین خوردنها به بهترین شکل ممکن جواب داده و توانایی راه رفتن را کسب میکنیم.
منبع
زندگینامه استیو جابز – بنیان گذار شرکت اپل
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%88_%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D8%B2