در این نوشته سعی داریم زندگینامه استیو بالمر مشهور را به شکلی جامع و کامل مطرح کنیم و نکات مهم و کاربردی زندگینامه این شخصیت مشهور را برای استفاده هرچه بهتر، بیان نماییم.
دوستان عزیز،
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده زندگینامه فوق العاده جالب استیو بالمر را به صورت کاملا ابتکاری و برای درک بهتر شما خواننده عزیز به شکل پرسش و پاسخ درآورده ایم. با ما همراه باشید.
استیو بالمر لطفا خودتان را معرفی نمایید.
استیو بالمر هستم که در 24 مارس 1956 و در شهر دیترویت ایالت میشیگان آمریکا متولد شدهام.
تحصیلات شما چقدر هست و در کجا درس خواندید؟
من در دبیرستان Detroit Country Day تحصیل کردم. هماکنون در آنجا عضو هیئت علمی هستم. قبل از ورود به کالج در سال 1973 دورههای آمادگی مهندسی را در دانشگاه تکنولوژی لورنس گذراندم.
من در امتحاناتی که در آمریکا به صورت سراسری برگزار میشد و SAT نام داشت نمره خیلی خوب 800 را در ریاضیات کسب کردم.
چون درسم خوب بود بورس تحصیلی گرفتم. در سال 1977 از دانشگاه هاروارد مدرک لیسانسم را در رشته ریاضیات کاربردی و اقتصاد با نمرات عالی گرفتم. من هر سال در مسابقات ریاضی هاروارد شرکت میکردم و رتبه بالا میآوردم.
برای ادامه تحصیل به دانشگاه تجارت استنفورد رفتم اما در سال 1980 ترک تحصیل کردم و به سمت مایکروسافت رفتم.
لطفا توضیحی راجعبه خانوادتون بدهید؟
پدرم هنری بالمر و مادرم بئاتریکس دورکین بودند. پدرم یکی از مدیران شرکت اتومبیل سازی فورد بود. او یک مهاجر سوئیسی بود که به آمریکا آمده و سپس با مادرم آشنا شده و ازدواج کرده بودند. خانواده ما وضع مالی مناسبی داشتند.
درست است که الگوی شما در زندگی پدرتان بوده است.
پدرم در تحصیل و پیشرفتم نقش مهم و اساسی ایفا کرده و در کل علت مهاجرت پدرم از کشور سوئیس به آمریکا، رسیدن به هدفی والا بوده است. ایشان من را نیز در جهت همین اهداف سوق داده است. همین، دلیلی شد تا از همان دوران کودکی تصمیم بگیرم همچون پدرم زندگی کنم و به جایگاهی برتر برسم.
خانواده کنونی شما چطور؟ ازدواج کردید؟
سال 1990 با کانی اسنایدر که بعدها جزو کارمندان مایکروسافت شد، ازدواج کردم. ما صاحب سه فرزند هستیم.
چه فعالیتهایی بهجز مایکروسافت انجام دادهاید؟
در زمان دانشگاه همزمان با درس در یک روزنامه کار میکردم. بعد از دانشگاه دو سال در شرکت پرکتل اند گمبل به عنوان دستیار مدیر تولید فعالیت کردم.
چگونه با بیل گیتس آشنا شدید؟
بیل گیتس در خوابگاه دانشگاه در طبقه بالا اتاق من زندگی میکرد. ما رقیب یکدیگر در مسابقات ریاضی بودیم. البته که من همیشه نمرات ریاضیای که در مسابقات میگرفتم از او بالاتر بود. اما این رقابت فقط در درس بود ما همیشه رفیقهای خوبی هستیم.
از ورودتان به مایکروسافت بگویید.
در سال 1980 به پیشنهاد بیل گیتس به عنوان سیامین کارمند مایکروسافت به این شرکت پیوستم. بیل به من اعتماد زیادی داشت برای همین همان ابتدا سمت مدیر تجاری شرکت را به من داد. بنابراین من اولین مدیر تجاری مایکروسافت شدم.
بیل گیتس از همان ابتدا به من پیشنهاد حقوق بالا و 8 درصد از سهام شرکت را داد. من هم همه تلاشم را کردم تا اصول تجاری شرکت را به درستی پیش ببرم.
چه سمتهایی در مایکروسافت داشتید؟
من تقریبا در همه قسمتهای این شرکت کار کردم. مدیریت بخش های مختلفی مثل توسعه سیستم عامل، عملیات، بخش فروش و خدمات پس از فروش و غیره از جمله سمتهای من هستند. در کنار این سمتها من معاون اجرایی شرکت هم بودم.
عامل پیشرفت خود در این شرکت را چه میدانید؟
من همه تلاشم را برای رشد شرکت کردم تا شرکت در جایگاه امروزی قرار بگیرد. برای همین روز به روز پیشرفت کردم و پلههای ترقی را در مایکروسافت طی کردم. عملا من دومین شخص بعد از بیل در شرکت بودم.
چگونه مدیر عامل شرکت شدید؟
در سال 2000 بیل گیتس از مقام مدیر اجرایی استعفا دادم و بدین ترتیب من جایگزین او شدم. پس از ریاستهای متنوع به همه ثابت شده بود که توانایی مدیریت خوبی دارم.
در سال 2006 بیل گیتس تصمیم به ترک شرکت گرفت البته او رئیس هیئت مدیره بود. به این ترتیب همه قدرت شرکت دست من بود و مدیرعامل مایکروسافت شدم. من رویههای خودم را پیش گرفتم و تلاش کردم تا شرکت پیشرفت کند.
روش کار شما چگونه بود استیو بالمر؟
من اعلام کردم همه محصولات قبل تولید باید تایید شوند. روند کاری شرکت را که فقط تولید کامپیوترهای شخصی بود خارج کردم و از مدیران خواستم با توجه به تواناییهای تیمشان تولیدات دیگری را نیز برعهده بگیرند.
درآمد مایکروسافت، با مدیریت شما افزایش داشت؟
با مدیریت من درآمد سالانهی مایکروسافت از ۲۵ میلیارد دلار به ۷۰ میلیارد دلار رسید. سود خالص شرکت با رشد ۲۱۵ درصدی تا ۲۳ میلیارد دلار بالا رفت.
آیا هیچگاه، پیش از رسیدن به مدیریت، در آرزوی این پست بودید؟
بله، مدیریت یک مجموعه یکی از کارهایی بود که از دوران کودکی علاقه بسیار زیادی به آن داشتم. حتی از همین رو بود که رهبری تیم بسکتبال دبیرستان را نیز بر عهده گرفته بودم.
چه کسبوکارهایی به مایکروسافت اضافه کردید؟
کسبوکارهایی مانند: محصولات و خدمات جدیدی مثل Exchange، Windows Server ، SQL Server، SharePoint ،System Center و Dynamics CRM و بازیهای متفاوت و بخش دیتا سنتر از جمله آنها بود.
آیا تنها فکر و ذکرتان بر روی تولید این موارد بود؟
خیر، تولید این نرمافزارها یک طرف ماجرا بود و اینکه مردم را مجاب به استفاده از آنها بکنیم موضوع دیگری بود.
چه زمانی بازنشست شدید؟
من در آگوست 2014 از مایکروسافت خداحافظی کردم. مایکروسافت پسر چهارمم بود اما جدایی ما هم در نوع خود جالب بود.
از خرید باشگاه سیاتل سوپرسونیک برای ما بگویید.
این تیم متعلق به شهر من بود و دوست داشتم آن را داشته باشم. در سال 2008 با گروهی تصمیم به خرید آن گرفتیم، اما متاسفانه این معامله صورت نگرفت. تیم سیاتل سوپرسونیک به شهر اکلاهاما فروخته و منتقل شد و به اکلاهاما سیتی ثاندر تغییر نام داد.
در زمانی دیگر یعنی سال 2013 من و گروهی دیگر تصمیم گرفتیم باشگاهی بسازیم و تیم را به خانه برگردانیم اما بازهم نشد.
در آخر من سال 2014 این تیم را به مبلغ ۲ میلیارد دلار از آن خود کردم. این مبلغ در ردهی دوم پرهزینهترین معاملات ورزشی در تاریخ آمریکای شمالی قرار گرفت.
راهکار شما برای انگیزه دادن به کارمندان چه بود؟
شخصیت پرشور و پر هیجان من مشهور است و با همین روحیه به کارمندان و شرکای شرکت انگیزه میدهم.
کمی برای ما از تجربههای خودتان بگویید استیو بالمر
- از فرصتهای زندگی استفاده کنید و نهایت تلاشتان را در کار بکنید.
- فرصت به معنی بدست آوردن چیزی است که ندارید اما میخواهید داشته باشید.
- روی عقیده خود و ایدهای که میدهید مصمم باشید. انتظار نداشته باشید همه چیز یک روزه درست شود نه همه چیز با صبر بدست میآید.
از فعالیتهای بشر دوستانه خودتان برای ما بگویید.
بعد از بازنشستگی من ۵۰ میلیون دلار به دانشگاه ارگان دادم. هدف من این بود که دانشجویانی که وضع مالی خوبی ندارند بتوانند بورسیه بگیرند و بتوانم در زمینه تحقیقات علمی کمکی کنم.
همچنین من هم به تنهایی، هم به همراه بیل گیتس به دانشگاه هاروراد کمک مالی کردیم.
ثروت کنونی شما چقدر است؟
ثروت من تا سال 2020 حدود 63.5 میلیارد دلار است. من از جمله معدود افرادی هستم که ثروتم را بر پایهی دریافت سهام شرکت به عنوان کارمند به عوض بخشی از حقوق و مزایا بدست آوردم.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- افراد زیادی همچون استیو بالمر در جهان حضور دارند که ثروت بسیار زیادی کسب کردهاند. اما نکته مهم و اساسی این است که آیا این ثروت ابزاری منفی و نامناسب است؟ قطعا خیر. به واسطه سینما و تلویزیون، معمولا افراد ثروتمند در نقشهای منفی حضور دارند و این موضوع، خواسته و ناخواسته روی باور ما درخصوص ثروت اثر گذاشته است. نکته مهم اما این است که در بخش زندگینامه افراد موفق، افراد ثروتمند زیادی وجود دارند که همواره ثروت خود را در امور خیریه و به منظور تبدیل جهان هستی به جایگاهی بهتر برای زندگانی بدل کردهاند.
- استیو بالمر در بخشی بیان میکند که همواره باید روی عقاید و ایدههای خود مصمم باشیم. این موضوع به خوبی نشان میدهد که لازمه توجه به ایدهها، داشتن یک اعتماد به نفس قوی میباشد. افراد موفق همیشه نسبت به ایدههای خود، اعتماد به نفس یا بهتر بگوییم، یک تعصب شگفت انگیز دارند. این تعصب و اعتماد به ایده، سبب اتفاقات بسیار مناسبی در جهت موفقیت و رسیدن به اهداف مورد نظر خواهد شد.
- توجه به علایق همواره باید جدی گرفته شود. خواستههایی که ما نسبت به آینده داریم، میتواند تا حد زیادی آینده ما را رقم بزند. استیو بالمر از دوران کودکی، رویای مدیریت را داشته است. این فرکانس همواره به جهان هستی ارسال میشود و جهان هستی نیز پاسخی مشابه با این فرکانس به او میدهد و مسیر را به شکلی برای او میچیند، که تبدیل به مدیرعامل یک غول تجاری دنیای کامپیوتر و تکنولوژی، یعنی مایکروسافت میشود.
- درس دیگر زندگینامه استیو بالمر این است که نیازی نیست همیشه فرزندان خود را امر و نهی نماییم و بهتر است مثل پدر آقای استیو بالمر همیشه خودمان کار درست و خوب را انجام دهیم؛ اینکار و عمل سبب هدایت فرزندان به سمت یک مسیر مثبت میشود.