زندگینامه جذاب و خواندنی پروفسور مجید سمیعی را همراه با تمام نکات کاربردی و مهم زندگی ایشان، در این مقاله دنبال نمایید و از دروس زندگی این شخصیت موفق، برای پیشبرد مسیر خود استفاده نمایید.
دوستان عزیز،
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده زندگینامه فوق العاده جالب مجید سمیعی را به صورت کاملا ابتکاری و برای درک بهتر شما خواننده عزیز به شکل پرسش و پاسخ درآورده ایم. با ما همراه باشید.
پروفسور سمیعی لطفا خودتان را معرفی نمایید.
مجید سمیعی هستم که در 29 خرداد 1316 در تهران متولد شدم.
تحصیلات شما چقدر هست و در کجا درس خواندید؟
دوران ابتدایی و متوسطه را در رشت گذراندم. در دبیرستان شاهپور رشت دیپلمم را گرفتم و برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم. به طور همزمان در رشته پزشکی و زیستشناسی دانشگاه یوهانس گوتنبرگ که در شهر ماینس بود، تحصیل کردم.
تحصیلاتم را در گرایش پزشکی جراحی مغز و اعصاب ادامه دادم. دورهی تخصصم را زیر نظر کورت شورمن ادامه دادم و در سال ۱۳۴۹ مدرک تخصصیام را دریافت کردم. سپس در سال 1351 مفتخر به دریافت عنوان استاد تمامی دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شدم.
لطفا توضیحی راجع به خانواده خود بدهید؟
پدرم از دودمان بزرگ سمیعیهای رشت بود. خاندان ما بسیار اصیل و قدیمی بود. هوشنگ ابتهاج شاعر بزرگ ایران از خاندان ما بود. مادرم اهل شیراز بود. مدتی بعد از تولدم ما به زادگاه پدرم برگشتیم.
خانواده کنونی شما چطور؟ ازدواج کردهاید؟
در سال 1961 با دختر عمویم مهشید سمیعی، ازدواج کردم و حاصل ازدواج ما دو فرزند است. دخترم امیره سمیعی در رشته اقتصاد تحصیل کرده است و پسرم پروفسور امیر سمیعی، پروفسور مشهور جراحی مغز و اعصاب و معاون مرکز جراحی مغز و اعصاب در موسسه بین المللی علوم اعصاب هانوفر است.
پروفسور سمیعی پس از اتمام تحصیل چه کردید؟
وقتی مدرک تخصص خودم را دریافت کردم، همچنان به کارهای علمی و مطالعات و تحقیقاتم ادامه دادم تا اینکه در 32 سالگی دانشیار شدم. همزمان معاونت دپارتمان جراحی مغز و اعصاب دانشگاه آلمان و سرپرستی بخش جراحی مغز و اعصاب اطفال را به عهده داشتم.
تصمیم و یا پیشنهادی برای کار در ایران نداشتید؟
در همین سال پیشنهاد ریاست دپارتمان رشتهی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه شهید بهشتی به من داده شد اما چون تصمیم داشتم در دانشگاه ماینس بمانم این پیشنهاد را رد کردم.
بزرگترین دغدغه شما در زمینه کاریتان چه بوده و برای آن چه اقدامی کردهاید؟
من همیشه دوست دارم اطلاعاتی که دارم را ارتقا و آموزش دهم. در همین راستا همیشه دغدغه پیشرفت جهان در زمینه مغز و اعصاب از نکات اساسی زندگی من بوده است. تا آخر عمرم هم به آموزش این علم و پیشرفتش خواهم پرداخت.
از این آموزشها برای ما بگویید.
در سال 1350 بعد از تلاشهای زیاد و ممارست توانستم اولین دورهی آموزشی جراحی میکروسکوپی را راهاندازی کنم. البته در این راه بنیاد فولکس واگن کمک فراوانی به من کرد تا اولین آزمایشگاه تمرین همین جراحی را نیز تاسیس کنم.
همچنین در سال ۱۹۷۹ اولین دورهی آموزشی جراحی قاعدهی جمجمه در جهان را در شهر هانوفر تاسیس نمودم. در سال ۲۰۰۴ دوره بینالمللی سالانهی جراحی مغز و اعصاب بالینی را در چین برگزار کردم.
از سال ۲۰۰۶ نیز سمپوزیوم بینالمللی جراحی مغز و اعصاب را با سرپرستی خودم و بهطور مستمر در تهران برگزار میکنم.
نتیجه این آموزشها چه بود؟
در نهایت صدها مقالهی علمی و ۱۷ جلد کتاب از من به جا مانده است و بیش از هزار شاگرد تربیت کردم، که خودشان میتوانند جایگزینهای مناسبی برای من به منظور تلاش و پیشرفت علم مغز و اعصاب باشند.
پروفسور سمیعی از سایر شغلها و پیشنهاداتی که داشتید برای ما بگویید.
در سال 1977 میلادی پذیرفتم تا رئیس دپارتمان جراحی مغز و اعصاب در بیمارستان نورداشتات شهر هانوفر آلمان بشوم. تا سال 2003 در این سمت باقی ماندم.
همچنین در همین سال 1977 کرسی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه لیدن هلند به من اعطا شد. چند سال بعد نیز دانشگاه ماینتس هم کرسی جراحی مغز و اعصاب را به من پیشنهاد داد.
من در سال ۲۰۰۰ هم به عنوان رییس موسسهی بینالمللی علوم اعصاب در هانوفر انتخاب شدم. همچنین در بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ به سمت ریاست فدراسیون جهانی انجمنهای جراحی مغز و اعصاب برگزیده شدم.
بعد از بازنشستگی از ریاست دپارتمانهای جراحی مغز اعصاب در بیمارستان نورد اشتات و دانشگاه پزشکی هانوفر، سال ۲۰۰۴ چینیها از من خواستند تا برای پیشرفتشان در علم مغز و اعصاب به کشورشان بروم. در آنجا من ریاست موسسهی علوم مغز و اعصاب دانشگاه پزشکی پکن را به عهده گرفتم.
همچنین در سال ۲۰۰۴ سازمان تامین اجتماعی کشورمان، ریاست دپارتمان جراحی مغز و اعصاب بیمارستان میلاد تهران را به من دادند.
آیا مرکز تخصصی مغز و اعصاب احداث کردهاید؟
بله، من تصمیم گرفتم یک مرکز تخصصی در زمینه مغز و اعصاب ایجاد کنم تا نیاز همه انسانها را برطرف کند و پیشرفتهترین امکانات را داشته باشد. برای همین در سال 1990 مرکز خصوصی بینالمللی علوم اعصاب را که به اختصار INI نام دارد را تاسیس کردم.
ظاهر این بنا شبیه مغز انسان است و در شهر هانوفر آلمان واقع است. خودم و پسرم امیر سمیعی که او هم متخصص جراحی مغز و اعصاب است، ریاست این مرکز تخصصی را بر عهده داریم. در این مرکز ما از بهترین پزشکان بینالمللی و جدیدترین تکنولوژیهای پزشکی و خدماتی استفاده میکنیم.
برای ایران چطور؟ از این دست مراکز تخصصی احداث کردید؟
بله، از سال 1378 من بیمارستان دکتر سمیعی را در رشت تاسیس کردم. این بیمارستان فوق تخصصی دارای 400 تختخواب است. همچنین در این مرکز کارهای پژوهشی و آموزشی هم انجام میشود. این بیمارستان با مرکز اعصاب آلمان همکاری دارد. همچنین در رشت یک موسسه سرطان شناسی و یک بنیاد فرهنگ و علم تاسیس کردم.
بیمارستان فوق تخصصی مغز و اعصاب در تهران یکی دیگر از پروژههایی است که من به شرط خیریه بودن آن برای مردم حاضر به شرکت در آن شدم. قرار است این مرکز که در 11 طبقه ساخته میشود در جهان بینظیر و ۲.۵ برابر بزرگتر از مرکز مغز و اعصاب هانوفر آلمان باشد.
جز بحث درمان، چه هدفی در پی این مراکز تخصصی دارید؟
من در تلاشم تا در ایران بین دانشمندان ما یک فضای مناسب تبادل اطلاعات و اکتشاف شکل بگیرد.
پروفسور سمیعی از جوایزی که گرفتید برای ما بگویید.
- در دوران تحصیلات پزشکی به علت کسب عالیترین نمرات در امتحانات پایان دوره پزشکی جایزه ویژه وزارت علوم وقت ایران برای دانشجویان ممتاز مقیم اروپا به من داده شد.
- در سال 1367 رییسجمهور آلمان نشان درجهی ۱ دولت آلمان را به من اهدا کرد.
- در سال ۲۰۱۱ فدراسیون جهانی انجمنهای جراحی مغز و اعصاب، مدال افتخار این فدراسیون را به نام من نامگذاری کرد.
- جایزهی علمی ایالت نیدرزاکسن آلمان نیز به پاس قدردانی از فعالیت در راه پیشرفت جراحی مغز و اعصاب به من اعطا شد.
- عالیترین نشان افتخاری دولت چین نیز در مهرماه سال ۱۳۸۶ به من اعطا شد.
- جایزه حلقه لایبنیتز را در سال ۲۰۱۳ به دریافت نمودم. این جایزه را برای این به من دادند که صد جوان جراح آفریقایی را به آلمان بردم و بعد از پایان آموزشهای لازم آنها را به کشورشان بازگرداندم.
- در سال ۲۰۱۳ فدراسیون جهانی جوامع جراحی مغز، مرا به عنوان بهترین جراح مغز سال معرفی کرد.
- در سال ۲۰۱۴ نیز از سوی آکادمی بینالمللی جراحان مغز و اعصاب مفتخر به دریافت جایزهی برترین جراح مغز سال و برنده جایزه نورون طلایی شدم.
- دانشگاه تهران در مهرماه ۱۳۹۰ دکترای افتخاری این دانشگاه را به من داد.
- شهرداری رشت نیز کلید طلایی شهر را در شهریور سال ۱۳۹۳ به من اهدا کرد.
- در سال 2007 جایزه دوستی از جمهوری خلق چین دریافت کردم.
مهمترین عامل موفقیت شما چیست؟
به نظر من عشق به کار مهمترین عامل خوشبختی و موفقیت است. اگر شما عاشق کاری باشید قطعا برای رسیدن به آن و موفقیت در آن همه کار میکنید.
آیا درست است روی چند کار تمرکز کنیم؟
وقتی کاری که عاشقش هستید را پیدا کردید روی همان متمرکز شوید و از این شاخه به آن شاخه نپرید. من مثل همه درس خواندم و به مدرسه و دانشگاه رفتم اما تفاوتم اینجا بود که فهمیدم عاشق رشتهام هستم پس تمام حواسم را به آن دادم.
خوشبختی از نظر شما چیست؟
وقتی وجدان آدم به خاطر کمک کردن به مردم در آرامش باشد، این یعنی خوشبختی.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- از مهمترین دروسی که میتوانیم از زندگی دکتر مجید سمیعی بگیریم، موضوع پشتکار ایشان است. مجید سمیعی برای رسیدن به جایگاه فعلی بسیار تلاش کرده و ضمن این تلاش، تمرکز خود را معطوف به زمینه مورد علاقه خود کرده است. به همین جهت ایشان توانسته بهترین پاسخ را نیز در زمینه مورد علاقه خود بگیرد.
- از لحاظ علمی و آکادمیک، پروفسور مجید سمیعی در سن بسیار پایینی موفق شد تا درجه استادی را از آن خود نماید و این موضوع به خوبی روشن است که ایشان، سن را یک عدد میداند. شاید بسیاری از ما برای رسیدن به این سطح از موفقیت، سنین بالا را ملاک قرار دهیم که سنین پختگی کامل است، اما مجید سمیعی با کسب این افتخار در سن 32 سالگی نشان داد که موضوع سن تنها یک عدد بوده و میتوان در همان سنین پایین به موفقیتهای بسیار بالایی دست یافت.
- پروفسور مجید سمیعی همواره سعی دارد تا ثروت و علم خود را در جهت بهبود وضعیت جهان استفاده نماید. به همین جهت، جهان هستی نیز پاسخ او را به بهترین شکل ممکن میدهد و با قرار دادن مسیرهای مربوط به این وضعیتها، از جمله پیشنهادات کاری، ایشان را به اهداف معنوی و آموزشی خود نزدیک و نزدیکتر میکند.
- دکتر مجید سمیعی پیشرفت روزافروزن داشتهاند. ایشان با وجود اینکه به جایگاه بالایی دست یافتهاند، مدام در حال آموزش و ارتقاء هستند.
- خوشبختی لزوما داشتن یک سری چیزهای خوب نیست و میتوان خوشبختی را در احساس آرامش دانست.
- پروفسور مجید سمیعی یک ایرانی بود. بعضی افراد همیشه خود را دست کم گرفته و ملیت خود را کوچک بر میشمارند. اما مجید سمیعی نشان داد همه چیز به شخص بستگی دارد و توانست به عنوان یک ایرانی، عناوین و افتخارات متعدد جهانی را کسب نماید.
زندگینامه و باورهای سازنده مجید سمیعی را با هم مطالعه کردیم. این شخصیت موفق، به خوبی توانست مسیر مورد علاقه خود را پیدا کند و با پشت سر گذاشتن این مسیر طلایی، به این نقطه برسد که امروزه به عنوان یک الگو از وی یاد شود. برای اینکه شما نیز بتوانید مسیر شغلی خود را بیابید و از چگونگی کسب موفقیت در این شغل آگاه شوید، دوره فوقالعاده “سیر تا پیاز یافتن شغل مورد علاقه و موفقیت در آن” به شما پیشنهاد میگردد:
آموزش پیشنهادی