چارلی چاپلین را بسیاری از ما میشناسیم. اما بد نیست که زندگی جذاب و پرفراز و نشیب این ستاره سینما را با هم بخوانیم و از نکات موفقیتی ایشان بهره ببریم.
دوستان عزیز،
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده زندگینامه فوق العاده چارلی چاپلین را به صورت کاملا ابتکاری و برای درک بهتر شما خواننده عزیز به شکل پرسش و پاسخ درآورده ایم. با ما همراه باشید.
چارلی چاپلین لطفا خودتان را معرفی نمایید.
چارلی چاپلین هستم که در 16 آوریل 1889 و در شهر لندن و کشور انگلستان متولد شدم.
لطفا توضیحی راجع به خانوادتون بدهید؟
مادر و پدرم بازیگر و آوازهخوان بودند. وقتی هنوز کودک بودم این دو از هم جدا شدند. پدرم وقتی من 10 سالم بود بر اثر استفاده زیاد از الکل درگذشت.
مادرم در یکی از اجراهایش وقتی شیای به سرش برخورد کرد به بیمارستان منتقل شد. پس از آن هم مادرم به دلیل بیماری روانی در بیمارستان نگهداری میشد.
من یک کودک تنها و بی کس شده بودم. حتی پول خورد خوراک نداشتم و به شدت فقیر بودم. در خیابانها میخوابیدم. دوران سخت و مشقت باری را پشت سر گذاشتم.
خانواده کنونی شما چطور؟ ازدواج کردهاید؟
بله، در سال 1918 با میلدرد هریس ازدواج کردم که نتیجه آن یک پسر بود و در سال 1920 از او جدا شدم. در سال 1924 با لیتا گری ازدواج کردم و این زندگی نیز با دو فرزند پسر به جدایی ختم شد. در سال 1936 با بائولت گدارد ازدواج کردم که متاسفانه آن هم در سال 1942 به جدایی ختم شد. اما در سال 1942 با اونا اونیل ازدواج کردم که حاصل آن 8 فرزند بود و سالهای سال با ایشان زندگی کردم.
تحصیلات شما چیست؟
به دلیل مشکلات زیاد، تحصیلات و مدرسه را در 13 سالگی رها کردم.
کار هنری را چگونه آغاز نمودید؟
من در کنار مادرم آواز میخواندم و در حقیقت آواز خواندن را از او آموختم. در کنار ما برادرم هم شروع به آواز خواندن کرد. بعد از مادر و پدرم این من و برادرم بودیم که روی صحنه میرفتیم و اجراهای قشنگی رقم زدیم.
آیا این کار هنری را به محیط استدیو بردید؟
بله، ما که متوجه شدیم در این راه استعداد داریم در سال 1910 به آمریکا مهاجرت کردیم و استدیو چاپلین را تاسیس کردیم. مادرم را به بیمارستانی در آمریکا آورده بودیم اما او پس از چند سال درگذشت و نتوانست شاهد موفقیت من باشد. اگر او نبود من هیچوقت در پانتومیم موفق نمیشدم. مادرم یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیدهام.
چگونه وارد عرصه بازیگری شدید؟
من از سال 1910 طی دو سال با فرد کارنو در سراسر آمریکا تئاتر اجرا کردم. طی همین نمایشها من مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار گرفتم. این آشنایی سبب شد تا با شرکت فیلم سازی کی استون همکاری کنم.
چه زمانی اولین فیلم کمدی خود را بازی کردید؟
در سال 1914 اولین فیلم کمدی زندگی خودم را بازی کردم که باعث شهرت زیادم شد. من با این شرکت قرارداد حقوق هفتگی ۱۵۰ دلار امضا کردم.
در تلاش معاش اولین فیلمم بود که در آن نقش یک شیک پوش تیپیک انگلیسی را داشتم. در شرکت کی استون در ۳۴ فیلم کوتاه و ۶ حلقه ای داستانی بازی کردم.
ایده لباسهایی که نماد چارلی چاپلین بود چطور به ذهن شما رسید؟
من هیچ ایدهای درباره چهرهپردازی و لباسم نداشتم. لباسی که در فیلم اول داشتم را دوست نداشتم. در راه لباسخانه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفشهای بزرگ و کلاهی خاص. میخواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ.
دلیل سبیل خاص شما چیست؟
نمیدانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؟ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که میخواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم.
شخصیت چارلی چاپلین مشهور که در میان همگان شناخته شده است، از چه زمان شکل گرفت؟
خب من نمیدانستم چه شخصیتی باید داشته باشم، اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خودِ لباسها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه میرفتم، کاملاً متولد شده بود.
در واقع شخصیت پردازی دلقک معروف یعنی چارلی چاپلین، همراه با حرکات پانتومیم که من تبحر بیمانندی در آن داشتم، از یک ولگرد کوچولو انسانی ساخت که با جهان پیرامون خود به کلی بیگانه است.
بعد از بازی در فیلمهای کوتاه چه کردید؟
بعد از بازی در فیلمهای کوتاه من دیگر معروف شده بودم، برای همین پیشنهادهای زیادی برای فیلمهای بلند گرفتم. سال 1915 با شرکت Essanay قرارداد بستم. که طی این همکاری توانستم هم بازی کنم هم نویسندگی و کارگردانی.
پس از آن چه کردید؟
سپس به شرکت Mutual پیوستم و طی 18 ماه همکاری با آن توانستم در 12 فیلم بازی کنم. مدل فیلمسازی من طنز صامت بود.
در سال 1923 نیز با ماری پیکفورد، داگلاس فیربنکس و دی.دابلیو گریفت شرکت United Artists Corporation را تشکیل دادیم. این شرکت اوج قدرت مرا نشان داد و دیگر کارهایم از حالت ساده خارج شده بود و قدرت گرفت.
این سالها و حضور در این شرکت چگونه بود؟ آیا موفقیت آمیز بود؟
29 سال در این شرکت همکاری کردیم و توانستیم 8 فیلم سینمایی فوقالعاده تولید کنیم. از جمله فیلمهای آن زمان میتوانم به عصر جدید و دیکتاتور بزرگ اشاره کنم.
دیکتاتور بزرگ فیلمی که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه ۴۰، اثری ضد نازی بود. این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و کشتار یهودیها بود.
چارلی چاپلین شرکت First National را چرا تاسیس کردید؟
بعد از اینکه دیدم خودم از پس کارها برمیآیم تصمیم گرفتم یک شرکت مستقل تاسیس کنم و خودم همه کاره آن شوم. اولین فیلمی که ساختم فیلم A Dog’s Life بود. اما موفقیت اصلی من با فیلم Shoulder Arms که در مورد جنگ اما به صورت طنز بود رقم خورد.
ساخت موسیقی فیلم کار دیگری بود که از آن به شدت لذت میبردم. توانستم در مجموع موسیقی ۲۳ فیلم را به پایان برسانم.
از جوایزی که گرفتید برای ما بگویید؟
از جمله جوایزی که گرفتم میتوانم اشاره کنم به:
- جایزه اسکار بهترین موسیقی اورجینال برای فیلم لایم لایت در سال ۱۹۷۳
- نامزد دریافت جایزه اسکار در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه ارجینال و بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۱
- نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلمنامه اورجینال برای فیلم موسیو وردو در سال ۱۹۴۸
- جایزه اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم سیرک در سال ۱۹۲۹
- جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۷۲
- جایزه افتخاری شیر طلایی از جشنواره ونیز در سال ۱۹۷۲
کمی از نظراتی که دیگران در مورد چارلی چاپلین دادند، برای ما بگویید؟
سخنان زیادی در مورد من گفته شده، اما آنهایی که به خاطر دارم عبارتند از:
اندرو ساریس نظریه پرداز سینما، میگفت: چارلی چاپلین یگانه و مهمترین هنرمند تاریخ و جهانیترین نماد است.
مؤسسه فیلم بریتانیا عنوان کرد: چاپلین مبدل سینما به هنر هفتم است.
مجله تایم نوشته بود: چارلی چاپلین یکی از ۱۰۰ شحصیت تأثیرگذار قرن ۲۰ است.
سیمون لوییس دیگر خیلی مرا تحویل گرفت و گفت: حتی در جاهایی که هیچ فیلمی از چاپلین پخش نشده، وی باز هم شناخته میشود.
من در عرف جامعه یکی از تاثیرگذارترین افراد بودم چون با زبان طنز دردها را بیان میکردم.
به نظر شما فرصتها از بین میروند؟
فرصتها هیچگاه از بین نمیروند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد.
به نظر شما آیا میتوان در یک روز به موفقیت رسید؟
خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم میتوانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم. باید صبور بود.
کمی برای ما از تجربههای خودتان بگویید چارلی چاپلین.
- مهربان بودن، بسیار مهمتر از درست بودن است
- مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظهای با وی به دور از جدی بودن باشیم
- گاهی تمام چیزهایی که یک نفر میخواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
- پول شخصیت نمیخرد
- تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی میکند
- چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمیدهد
- زندگی دشوار است، اما من از او سختتر هستم.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- در زندگی چارلی چاپلین مشکلات و موانع بسیار زیادی دیده میشود، مشکلاتی همچون جدایی والدین، فقر، بیماری و از دست دادن پدر و مادر. اما این تضادها سبب نشده است که چارلی چاپلین از زندگی و رسیدن به موفقیت دست بکشد و کوتاه بیاید.
- مدرک تحصیلی و تحصیلات عالی هیچگاه عاملی برای موفقیت نیست و در نقطه مقابل، نداشتن تحصیلات نیز مانعی بر موفقیت نخواهد بود. مهمترین عامل برای موفقیت این است که همچون چارلی چاپلین ، به ایدههای درونی توجه کنیم و در زمینه استعداد خودمان در آن پیشرفت نماییم.
- صبر و حوصله در زندگی چارلی چاپلین بسیار مهم و برجسته است. ایشان در مقابل بسیاری از مشکلات صبر را چاشنی زندگی خود میکند و در ادامه نیز به دنبال آن نیست تا یک شبه به مدارج بالای موفقیت دست یابد، بلکه با صبر و تلاش زیاد، پله پله مسیر را پیموده و تکامل کار خود را پشت سر میگذارد.
- موضوع بعد را میتوانیم به هدایتهای الهی اشاره کنیم. یعنی زمانی که چارلی چاپلین، برای بهبود زندگی خود گام برداشته است و شروع به اجرای نمایشهای شهر به شهر کرده است، در همین نمایشها، مورد توجه یک کارگردان قرار گرفته و در واقع مسیر زندگی او تغییر میکند و پس از آن دچار یک تحول بزرگ میشود. پس زمانی که ما گام برداریم، به مرور، خداوند نیز ما را هدایت میکند.