دوستان عزیز:
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده قصد داریم شما را با آلن تورینگ آشنا کنیم. زندگینامه فوقالعاده جالب او برای درک بهتر در قالب پرسش و پاسخ به شرح زیر میباشد. با ما همراه باشید.
خودتان را معرفی کنید.
آلن تورینگ هستم متولد 12 ژوئن 1912 در شهر میدا ویل کشور انگلستان که با عناوین مختلفی همچون ریاضیدان، دانشمند رایانه، منطقدان، فیلسوف و رمزنگار به شهرت رسیدهام.
درخصوص دوران کودکی خود بگویید.
همانطور که گفتم، من در لندن متولد شدم و فرزند دوم خانواده بودم. پدر و مادرم “ژولیوس ماتیسون” و “اتل تورینگ” نام داشتند که تبارشان به خاندانی معروف در انگلستان باز میگشت.
به واسطه شغل پدرم که به عنوان کارمند دولتی بریتانیا در جنوب هند مشغول به فعالیت بود و همانجا نیز با مادرم ازدواج کرد.
علم رایانه و هوش مصنوعی در خانواده شما فراگیر بود؟
در خصوص علم از جانب خاندان پدرم، پیش از اینکه من در این عرصه به موفقیت برسم و جهان خاندان تورینگ را با علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی بشناسند، بیشتر برای مهارت ماهیگیری شناخته میشدیم.
ولی بر خلاف آنها، اقوام مادرم در علم و دانش پیشتاز بودند که میتوانم به جورج جانستون، شخصی که به ارتباط میان اتم با واحدهای باردار الکتریکی دست یافت اشاره نمایم.
از کودکی به علم و تحصیل علاقه داشتید؟
بله، بشدت علاقه داشتم، ضمن اینکه به اعتقاد اطرافیانم از نبوغ خاصی برخوردار بودم، خودم نیز تحصیل را بسیار دوست داشتم. به یاد دارم که در کشور اعتصاب عمومی رخ داد و وسیله نقلیه برای رفتن به مدرسه در دسترس نبود. آنقدر علایقم به درس و تحصیل زیاد بود که 97 کیلومتر مسیر را با دوچرخه رکاب زدم تا به مدرسه برسم و حتی یک شب را در مهمانخانه سپری کنم.
از تحصیلات خود بگویید. در همان هند تحصیل کردید؟
خیر، پدر و مادرم علاقهای به تحصیل ما در کشور هند نداشته و همین موضوع سبب شد تا مسئولیت نگهداری من و برادرم را به زوج بازنشسته نظامی در انگلستان بدهند. اینکار سبب شد تا ما در مدارسی تحصیل کنیم که در بحث نوآوری و پیشرفت علم و دانش، ارزشی قائل نبودند. چیزی که در این مدارس بسیار مهم بود، آموزش دروس ادبیاتی و یا مسائل مذهبی بود.
هیچگاه در این دروس پیشرفتی داشتید؟
خیر، استعداد من در ریاضیات و شیمی بود و اصلا تمایلی به دیگر دروس نداشتم. حتی مدیر مدرسه در نامهای به پدرم بیان کرده بود:
آلن با ماندن در مدرسه دولتی فردی تحصیل کرده می شود اما اگر به دنبال دانشمند شدن است، وقتش را اینجا تلف میکند.
دیگران در خصوص هوش و نظرات علمی شما در آن زمان چه دیدگاهی داشتند.
خب شاید من را زیاد از لحاظ استعدادی تحسین میکردند. اما چیزی که بسیار دردناک بود، این موضوع بود که معلمانم دائم به من میگفتند که با این ایدهها به هیچ جایی نمیرسم.
این موضوع و این نظر معلمان سبب شد تا شما از ریاضیات دور شوید؟
خیر اصلا، با همین وجود من علاقهام به ریاضیات را از دست ندادم و حتی بدون مطالعه در زمینههای روشهای مقدماتی محاسبات، مسائل بسیار پیچیده را حل میکردم.
این را نیز اضافه کنم که مطالعاتی بر روی نظریه نسبیت انیشتین داشتم، ولی مسئولان مدرسه، از این میترسیدند که توسط دیگر موسسات علمی مورد تمسخر واقع شوند، به همین جهت همیشه مانع استفاده از نام این مرکز و مدرسه در مطالعاتم میشدند.
تحصیلات دانشگاهی چطور گذشت؟
زمانی که دوران دبیرستان را پشت سر گذاشتم، از سال 1931 تا 1934 به دانشگاه “کینگز کالج کمبریج” رفتم و در این دانشگاه فارغ التحصیل شدم.
ضمناََ دستاوردهای زیادی در زمینه ریاضیات داشتم که مدال افتخار درجه یک ریاضیات را برای من به ارمغان آورد.
پس از پایان تحصیل در دانشگاه چه فعالیتی را در پیش گرفتید؟
یک سال بعد و در سال 1935، توانستم “تئوری حد مرکزی” را اثبات نمایم که همین موضوع سبب شد به عنوان عضوی از دانشکده به فعالیت ادامه دهم.
شخصیت شما چگونه شخصیتی بود؟
در زندگی خصوصی بسیار مضطرب بودم، اما زمانی که پای مباحث علمی به میان میآمد، بسیار بیپروا و قاطع میشدم.
در دوران جنگ جهانی به چه فعالیتی مشغول شدید؟
بنده به عنوان یکی از اعضای اصلی “بلچلی پارک” سازمان کدشکنی انگلیس فعالیت داشتم.
وظیفه شما در بلچلی پارک چه بود؟
وظیفهی من رمزگشایی پیام آلمانیها بود. درواقع به عنوان رئیس بخش “هات 8” فعالیت داشتم که کدهای نیروی دریایی آلمان را میشکستیم.
شکستن کدها چگونه شکل گرفت؟
من همراه با دیگر اعضای کمیته رمز موفق به پیدا کردن راهی برای شکستن رمز ماشین “انیگما” و “لورنس اس زد 40/42” شدیم که انگلیسیها نامش را تونی گذاشته بودند.
در هفتههای اول ورودم به بلچلی پارک، ماشین الکترومکانیکی را طراحی کردم که توانست کدهای انیگما را سریع بشکند و نام این دستگاه را بامب گذاشتیم. این ماشین به یکی از وسایل اصلی و مکانیزه برای هجوم به پیام های حفاظتی آلمانی ها توسط انیگما تبدیل شد. برای نخستین بار بود که در 18 مارس 1940 بامب را نصب کردیم و تا پایان جنگ جهانی، بیش از 200 بامب مورد استفاده بود.
درخصوص ماشین انیگما توضیح میدهید؟
انیگما نام دستهای از ماشین های الکترومکانیکی مبتنی بر روتر است که برای رمزنگاری و رمزگشایی پیام های محرمانه به کار می رفته است. این ماشین در سال 1920 میلادی به عنوان یک محصول تجاری عرضه شد. ارتش نازی مدل خاصی از این ماشین به نام انیگمای ورماخت را تولید کرد و آن را در جنگ جهانی دوم به کار برد. متفقین با تلاش دانشمندان و ریاضی دانان از جمله من موفق به گشودن رمز پیام های ارتش آلمان ها شدند.
ساختههای شما به کدشکن انیگما ختم میشود؟
خیر، دستگاه دلیلا را ساختم که پیامهای صوتی را رمزگشایی میکرد. کاربرد دستگاه بسیار عالی بود، اما به دلیل زمان زیادی که در ساخت آن صرف شد، عملا در جنگ جهانی مورد استفاده قرار نگرفت.
در سال 1945 تا 1947 که در همپتون لندن زندگی کردم، در کتابخانه ملی فیزیک لندن دستگاه “محاسبهگر اتوماتیک” را طراحی کردم. قصد داشتم آن را بسازم اما فعالیتهای محرمانه در زمان جنگ و عدم وجود توان و انرژی ساخت دستگاه را به تاخیر انداختم تا اینکه به کمبریج بازگشتم و در غیاب من، ساخت کامپیوتر مورد نظرم آغاز گردید.
هرگز ازدواج کردید؟
در همان مدت رمزگشایی انیگما با یکی از همکارانم به نام “جولان کلارک” نامزد بودیم اما این رابطه به ازدواج ختم نشد.
* آلن تورینگ در 8 ژوئن 1954 در گذشت.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- علاقه شدید و پیگیری این علاقه و رها نکردن علایق در زمانی که تحت برخی تضادها قرار گرفته است. تضادهایی مثل وجود اعتصابهایی که حمل و نقل را متوقف کرده بود و آلن تورینگ مسیری 95 کیلومتری را برای رسیدن به درس و علاقه خود با دوچرخه طی نمود و حتی شب را در مسافرخانه طی نمود. این نشان میدهد که وی علایق را برای وجود تضادهای پیشآمده در زندگی خود رها نکرده است.
- علیرغم تحقیر توسط معلمین و بیان جملاتی مثل ” تو هرگز به جایی نخواهی رسید”، او هرگز به نظرات دیگران اهمیت نداده و همچنان علاقه خود را ادامه میدهد. ما نیز نباید در مسیر اهداف و علایق خود به نظر دیگران اهمیت دهیم چرا که این افراد از دیدگاه خود به قضایای مختلف زندگی ما نگاه میکنند.
- آلن تورینگ، تنها زمانی که یک دانش آموز بود نظریه انیشتین را مطالعه کرده و در خصوص آن حرف و سخن برای گفتن داشته است. حتی موسسه و مدرسه اجازه نام بردن از موسسه خود را در مقالات و صحبتهای او نداده چرا که فکر میکنند مورد تمسخر واقع میشوند. اما چیزی که در این بین بسیار جالب است، اعتماد به نفس بالای آلن تورینگ میباشد که با تمامی این صحبتها، او کار خود را ادامه میدهد و هرگز خود را کم نمیبیند.
- آلن تورینگ پس از پایان دوران تحصیلی خود، دچار سرگردانی نشده و پیوسته علاقهی خود را ادامه میدهد و جهان نیز مسیر را به خوبی برای او باز میکند. او دقیقا پس از پایان تحصیل مقالهای را به چاپ میرساند که سبب استخدام وی در دانشگاه میشود.
- با وجود اینکه آلن تورینگ در زندگی شخصی و خانوادگی خود، شخصیتی مضطرب داشته است، اما در موارد کاری و زمینههای مورد علاقه، جدیت و قاطعیتی مثالزدنی دارد. موضوعی که در بسیاری از افراد موفق وجود دارد و این افراد پیش از آنکه در زمینهای به موفقیت برسند، رفتاری قاطعانه و بی پروا از خود نشان میدهند.
- با وجود طرد شدن توسط والدین و دوری از آنها به دلیل سفر به انگلستان، او دچار آسیبهای روحی میشود تا جایی که لکنت زبان نیز به سراغ او میآید، اما کار و علایق خود را رها نکرده، دچار افسردگی نمیشود و قید زندگی را نمیزند، بلکه امیدوارانه مسیر کاری و علایق خود را دنبال میکند.