محمد جابریان از ثروتمندان بسیار موفق صنعت فولاد میباشد که زندگینامه ایشان در کنار باورهای سازنده این شخصیت، در ادامه مطرح گردیده است.
دوستان عزیز،
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده زندگینامه فوق العاده جالب محمد جابریان را به صورت کاملا ابتکاری و برای درک بهتر شما خواننده عزیز به شکل پرسش و پاسخ درآورده ایم. با ما همراه باشید.
لطفا خودتان را معرفی نمایید.
محمد جابریان هستم، که به عنوان صنعتگر و سرمایه دار ایرانی موفق عمل کردم و اکنون به ثروت و موفقیت زیادی در این عرصه دست یافتم.
آقای محمد جابریان در خصوص کودکی و خانواده خود بگویید.
من 6 برادر دارم. ما هفت برادر در حجره پدرم در کنار یکدیگر مشغول به کار بودیم تا بار مسئولیت زندگی بر دوش دیگری سنگینی نکند. گاهی اوقات گردگیری حجره میکردیم و گاهی نیز بازار گرمی. بعضی اوقات نیز بار نبشی و میلگرد خالی میکردیم و یا با پدر نزد بدهکاران میرفتیم. به عنوان برادر بزرگتر وظیفهام نیز بزرگتر بود و کارهای تجاری و بازرگانی را به دست گرفتم، گویی دست راست پدر بودم.
بزرگترین ویژگی خود را چه میدانید و اینکه با چه چیزی کار را شروع کردید؟
فولاد برایم همانند زر با ارزش بود. در امر پیش خرید مهارت بالایی داشتم و با آیندهنگری از رقبای واردکنندهی فولاد جلو میزدم.
شروع فعالیت حرفهای همراه با ثبت یک شرکت بود؟
بله، به تدریج با فعالیتهایمان وضع مالی خانواده رو به صعود رفت تا این که تصمیم گرفتیم شرکتی بنا کنیم.
این شرکت چه بود؟ توضیح می دهید؟
شرکت فولاد در دشت قزوین که با حضور خانواده ام علاوه بر امر توزیع، موفق به تولید فولاد نیز گردید. به تدریج به کار تولید سرعت و کیفیت بیشتری بخشیدیم و موفق شدیم با کار کردن در سه شیفت تولید را بیشتر از قبل افزایش دهیم.
دلیل استفاده شما از کلام ” نان داغ، فولاد داغ” چه بود؟
دلیلش این بود که سریعا بعد از تولید محصولات آهنی موفق به فروششان میشدم. این روند به قدری پر سرعت بود که رانندگان کامیون میگفتند آنقدر فولاد داغ است که کف کامیون را هم میسوزاند.
چگونه بازار را از وارد کنندگان فولاد گرفتید؟
با تجزیه و تحلیلهایم بازار را از وارد کنندگان فولاد گرفتم. بدین منظور در بنادر و ورودیهای کشور افرادی را قرار دادم تا در مورد فولادهای وارد شده به کشور آمار و قیمت بدهند. بر اساس همین آمار، قدرت و نیروی شرکت را متحد کردم تا سرانجام محصول بیشتری وارد بازار شد.
چه شد که واردکنندگان محصولاتشان را به شما فروختند؟
محصولات ما در مقایسه با محصولات وارداتی قیمت کمتری داشت. به همین خاطر شرایط را برای واردکنندگان سخت کرده بودم و تصمیم میگرفتند تا با من وارد مذاکره شوند. به این ترتیب وارد کنندگان، محصولات وارداتی را با قیمت به توافق رسیده با من، در اختیارم قرار میدادند.
از زمان کار در حجره پدر آرزویتان چه بود؟
همیشه آرزو داشتم تا در شرکت فولاد خوزستان به جایگاه مهمی برسم.
به این آرزو جامه عمل پوشاندید؟
بله، در سال ۸۷ بود که توانستم ۵/۳۰ درصد از سهام این کارخانه را خریداری نمایم.
آقای محمد جابریان ارزش این سهام چقدر است؟!
ارزش سهام این شرکت به اندازهی ۱۳۶۰ میلیارد است!
اکنون در صدد انجام چه کاری هستید؟
اکنون در پی آنم که بدون هیچ جنجالی سرمایه ام را از فولاد خوزستان و بورس خارج کنم. از این که درگیر حواشی شوم خسته شدهام.
چرا می خواهید از فولاد خوزستان که جزو آرزوهای بزرگتان بوده خارج شوید؟
زیاد میلی به حرف زدن راجع به این قضیه ندارم. از آن جایی که قیمت فولاد در سرتاسر جهان کم شد، به همین خاطر من نیز معامله را فسخ کردم تا به خاطر مشکلی که ایران درگیر آن است ضرری متوجهم نباشد.
دلیل شکایت شما چه بود؟
همیشه بر این عقیده بودم که فضای سرمایهگذاری باید فضایی پاک و سالم باشد. به همین خاطر با کاهش قیمت فولاد و دخالت ندادنم در جلسات به عنوان سهامدار شرکت، من نیز شکایت کردم و خواستار باطل شدن بلوک شدم! در نهایت هئیت داروی به نفع سازمان خصوصی سازی رأی داد.
محمد جابریان در خصوص شخصیت خود بگویید؟
همانند اجدادم یک فرد مذهبی بوده و همچنین در بازار سنتی ایران بزرگ شدهام. هر سال به مکه سفر میکنم و به وظایف دینی خود کاملا پایبند هستم. همچنین همیشه به پرداخت خمس و زکات مبادرت میکنم. در کارهای خیریه شرکت دارم.
در دور و اطراف شما را با چه اسمی صدا می کنند؟
در میان آشنایان و نزدیکان با لقب حاجی شناخته میشوم.
شما در ديگر كشورها هم سرمايه گذاري كرده ايد؟
اصلا؛ باورم اين است كه بايد براي همين آب و خاك سرمايه گذاري كرد كه با خون جوانان آباد شده. به همه هم توصيه ميكنم در ايران بمانند و سرمايه گذاري و كار كنند.
از سرمايه گذاري ناموفق در بورس چه درسي گرفتيد؟
اميدوارم خصوصي سازي بهتر از اين باشد. البته الان نسبت به گذشته بهتر شده اما باز هم جا دارد. سرمايه گذاري در بورس بسيار خوب و شفاف است.
آقای محمد جابریان چه توصيهايي به هم ردهها و ديگر تجار بخش خصوصي كشور داريد؟
اينكه در مملكت خودمان بمانند و سرمايهگذاري كنند. بالاخره آدمهای ريشهدار هيچوقت مملكت خودشان را رها نميكنند و نمیروند.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- بسیاری از افراد، شرایط موجود کشور را بهانهای برای عدم موفقیت میدانند. دقت داشته باشید که افراد بسیار زیادی همچون محمد جابریان در شرایط کنونی کشور نیز به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند.
- پشت سر گذاشتن دوران تکامل یکی از لازمههای موفقیت در هر زمینهای میباشد. افراد موفقی همچون محمد جابریان و حسین فتاحی و غیره، از همان ابتدا افراد ثروتمند و موفقی نبودهاند و به مرور زمان، با پشت سر گذاشتن فعالیتهای لازم و مورد نیاز، خود را در شرایط خوب و عالی قرار دادهاند. محمد جابریان نیز به مانند هر فرد موفق دیگری، ابتدا از کارهای کوچکی همچون نظافت حجره پدر کار را آغاز کرده و به مرور خود را در راس امور قرار داده و به شکلی بلندمدت اما متوالی، کسب و کار خود را توسعه داده است.
- یکی از آروزهای مهم آقای محمد جابریان رسیدن به یک جایگاه مهم در شرکت فولاد خوزستان میباشد. آرزویی که در دوران ابتدای فعالیت ایشان همراه با ایشان بوده و در نهایت با تلاش بسیار و پشتکار به این آرزوی خود جامه عمل پوشاندهاند. این میتواند نشان از عملگرا بودن این شخصیت باشد و ما نیز باید برای دستیابی به اهداف خود، افرادی عملگرا باشیم، به آرزوهای خود پایبند بوده و مدام از این شاخه به آن شاخه نرویم.
- متاسفانه بر اساس آنچه رسانه به ما القا میکند، ما نسبت به افراد موفق و ثروتمند ذهنیتی منفی داریم. زندگی بسیاری از ثروتمندان و شخصیت محمد جابریان نشان میدهد که با ثروت زیاد نیز میتوان باورهای معنوی خود را حفظ کرد و از این ثروت به منظور بهبود شرایط جهان هستی بهره برد.
زندگینامه و باورهای سازنده محمد جابریان را با هم مطالعه کردیم. این شخصیت موفق، به خوبی توانست مسیر مورد علاقه خود را پیدا کند و با پشت سر گذاشتن این مسیر طلایی، به این نقطه برسد که امروزه به عنوان یک الگو از وی یاد شود. برای اینکه شما نیز بتوانید مسیر شغلی خود را بیابید و از چگونگی کسب موفقیت در این شغل آگاه شوید، دوره فوقالعاده “سیر تا پیاز یافتن شغل مورد علاقه و موفقیت در آن” به شما پیشنهاد میگردد:
آموزش پیشنهادی