زندگینامه محمود خیامی پدر خودروسازی ایران

دوستان عزیز:
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده قصد داریم شما را با محمود خیامی آشنا کنیم. زندگینامه فوقالعاده جالب او برای درک بهتر در قالب پرسش و پاسخ به شرح زیر میباشد. با ما همراه باشید.
محمود خیامی شما متولد چه سالی هستید و در کجا به دنیا آمدید؟
من در دی ماه ۱۳۰۸ در طرقبه از توابع مشهد به دنیا آمدم.
تحصیلات شما چقدر هست و در کجا درس خواندید؟
من در مدرسهی شاهرضای مشهد درس میخواندم. برای کمک به پدرم به مدرسهی شبانهی رازی رفتم تا روزها با پدرم کار کنم و شبها تحصیل را ادامه دادم .
لطفا توضیحی در مورد خانوادتون بدهید؟
پدرم سید علیاکبر خیامی، همیشه شال سبز به کمر میبست و بسیار مذهبی بود. او کامیوندار و در کار ترابری بود.
پدرم پیگیر درسومشق ما بود. او معتفد بود باید همه ما درس بخوانیم و برای خودمان کسی شویم. ولی بیشتر دوست داشت ما کارمند دولت باشیم تا آخر ماه پولی از جایی مطمئن داشته باشیم.
روزگارمان به خوبی میگذشت تا وقتی که کشورهای بیگانه به ایران حمله کردند. مشهد در تصرف روسها بود. آنها کامیونها و گاراژ پدرم را برای جابجاییهای خوشان از او گرفتند. دارایی پدرم از دستش رفته بود و ما زندگی سختی داشتیم. بعد از پایان جنگ، روسها همراه با ترک مشهد هرچه را به زور گرفته بودند را هم با خودشان بردند. تمام کامیونهای پدرم از دستش رفت اما خوشبختانه گاراژ را نتوانستند ببرند چون زمین بود!
پدرم تصمیم گرفت گاراژ را به تعمیرگاه ماشین تبدیل کند. من و برادرم برای راه اندازی تعمیرگاه به او کمک میکردیم. خوشبختانه کارش گرفت و سرش شلوغ شده بود. ماهم که به کار علاقه مند شده بودیم هر روز برای کمک به او به گاراژ میرفتیم.
کار قشنگی بود دیدن ماشینهای متفاوت و تعمیرشان! اینقدر کار با ماشینها برای ما جذاب بود که کارواش هم راه انداختیم. و حالا دیگر نام تعمیرگاه را به تعمیرگاه برادران خیامی تغییر دادیم.
فعالیت خودتان را چطور آغاز کردید؟
من و برادرم فعالیت خودمان را از ماشینشوری و تعمیر ماشین در مشهد آغاز کردیم. بعد از آن قطعهفروشی و تاسیس بزرگترین فروشگاه قطعات یدکی در تهران، کارهایی بودند که انجام دادم.
محمود خیامی خودرو پیکان چطور تولید شد؟
برادرم احمد، به اروپا و آمریکا رفت تا شغلی پیدا کند. همان روزها من به تهران رفتم تا تعمیرگاهی را در آنجا راه اندازی کنم. برادرم در لندن توانست با شرکت تالبوت قراردادی امضا کند. تالبوت آن موقع زیر مجموعهی شرکت «روتس اَرو» بود که بعدا به کرایسلر تغییر نام داد.
بعد از امضا برادرم کارخانهی ایران ناسیونال را در روز ۱۲ مهرماه ۱۳۴۱ با سرمایهای در حدود ۱۰ میلیون تومان در خیابان اکباتان تهران، برای مونتاژ خودروی انگلیسی تاسیس کردیم. در واقع این کارخانه یک کارخانه خانوادگی بود.
قرارداد بین ما و تالبوت در سال ۱۳۴۵ نهایی شد. موضوع قرارداد مونتاژ و ساخت خودرویی با نام انگلیسی هیلمن هانتر بود.
نام اَرو را برای شرکت دوست نداشتم. تصمیم گرفتم یکی از معادل های فارسی آن را انتخاب کنم. از بین تیر و خدنگ و پیکان، سومی را انتخاب کردم. پس تولید خودروی پیکان با آن نماد اسب ارابهکش، در اردیبهشت سال ۱۳۴۶ با ظرفیت ۶۰ هزار دستگاه آغاز شد. این یک پیروزی بود که کارخانه ما بعد از ده سال که انگلیس تنها تولیدکننده بود، به عنوان دومین تولید کننده کارش را آغاز کرد.
یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۷ مدل دولوکس پیکان تولید شد.
بعد از جدایی از برادرتون اوضاع کارخانه چطور پیش رفت؟
در اواخر سال ۱۳۵۱ با اینکه خیلی پیشرفت کرده بودیم، من و برادرم بعد از سالها تصمیم به جدایی گرفتیم. من تمام کارخانههای اتومبیلسازی پیکان، اتوبوسسازی و مرسدس بنز را از برادرم خریدم.
با مدیریت من، ایران ناسیونال به بزرگترین کارخانهی صنعتی کشور تبدیل شد. در سال ۱۳۵۳ فروش کارخانه ما به ۱٫۹ میلیارد تومان رسید. فقط مالیاتی که کارخانه من به دولت پرداخت میکرد ۲۵٫۹ میلیون تومان بود. در واقع ثروت اولیه من به صورت معجزه آسایی زیاد شده بود. البته من جواب تمام تلاش های شبانه روزی خودم را گرفته بودم.
بعد از این پیروزی دیگر چه کاری کردید؟
من سرمایه زیادی برای ساختن اتومبیل برقی پرداخت کردم.
با کارخانهی مرسدس بنز آلمان هم برای مونتاژ مرسدس بنز ۱۷۰ وارد مذاکره شدم.
تلاش کردم در بازارهای اروپای شرقی، پیکان و اتوبوس مرسدس بنز، را صادر کنم. البته صادرات این اتومبیلها و اتوبوسها سود چندانی نداشت؛ چون قطعات آنها را با ارز معتبر وارد میکردیم و بعد از مونتاژ در داخل کشور در مقابل ارز نامعتبر شوروی و اروپای شرقی یا معاملهی پایاپای با کالاهای نامرغوب کشورهای سوسیالیستی صادر میکردیم.
بهترین مدل پیکان کدام بود؟
در سال ۱۳۵۳، بهترین مدل پیکان که در ایران معروف به پیکان اونجر است ساخته شد. شرکت تالبوت در آن زمان موتور پرقدرت فورد را روی پیکان گذاشته بود.
آیا به خودکفایی در تولید قطعات رسیدید؟
کارخانهی ریختهگری و موتورسازی را برای ساخت شش قسمت از موتور پیکان ۱۶۰۰ سیسی تاسیس کردیم.
همچنین شرکتهای بلبرینگ، پیستون و ایدم تبریز، شرکت ریختهگری، شرکت رضای مشهد و چند شرکت دیگر را هم برای تولید قطعات ایجاد کردیم.
تیم فوتبال پیکان چطور راه اندازی شد؟
من از بازیکنان قدیمی تیم شاهین بودم. همهی مسابقات فوتبال کشور و مسابقات مهم تیمهای خارجی را پیگیری میکردم. همه از این علاقه من مطلع بودند. گاهی که مسابقه ای بین تیم های معروف برگزتر میشد کارخانهی اتومبیلسازی روتس اَرو بلیت جایگاه مخصوص مسابقه و رزرواسیون هتل را برای من میفرستاد و من هم با کمال میل میپذیرفتم و راهی تماشای مسابقه میشدم.
در سال 1347، مهندس معمار کارخانه یعنی، فریدون معاونیان به من گفت: بیشتر باشگاههای فوتبال معروف اروپا متعلق به کارخانههای اتومبیلسازی مانند: یوونتوس، فیات، روتس، فولکس واگن هستد. من که به فوتبال علاقهی زیادی داشتم پیشنهاد او را پذیرفتم و باشگاه اقبال را که به وسیلهی صنعتکاران و تاجیک قهرمانان سابق تاسیس شده بود، خریدم و آن را توسعهی دادم. به این ترتیب تیم پیکان به وجود آمد.
ستارههای تیم شاهین بعد از انحلال تیم خودشان، به پیکان پیوستند و این نقطه اوج تیم من بود.
محمود خیامی از نمایندگی مرسدس برای ما بگویید؟
در ایران رقبای زیادی برای شرکتم پیدا شده بود مثلا سایپا ژیان را تولید کرد. جعفر اخوان در کارخانهاش (پارس خودرو) آریا، شاهین و بیوک را با همکاری جنرال موتورز امریکا مونتاژ میکرد و بازار را تحت تاثیر قرار داده بود.
تصمیم گرفتم پژو 305 را جایگزین پیکان کنم اما به دلیل شرایط کشور نشد. ایران را ترک کردم. چون سابقه خوبی در در همکاری با شرکت مرسدس بنز آلمان داشتم، توانستم نمایندگیهای فروش مرسدس در انگلیس و آمریکا را بگیرم. از صفر شروع کردم و بازهم موفق شدم.
از فعالیت های بشردوستانه خودتان برای ما بگویید.
با ثروتی که از فروش مرسدس در آمریکا به دست آوردم، شروع به ساختن مدارس در مناطق روستایی استان خراسان کردم. در سالهای گذشته حدود ۱۱۰ مدرسه به نام امام علی(ع) در روستاهای استان خراسان ساخته ام.
هشت مجموعهی بزرگ آموزشی نیز به نام ثامنالائمه در مشهد احداث کرده ام.
هجده مجموعه کار و دانش را در استان خراسان ایجاد کردم.
بخشی از ثروتم را در انگلستان صرف برگزاری همایشهایی برای گفتگو میان پیروان اسلام و مسیحیت کردم
بخش دیگری از ثروتم هم به خرید اشیای عتیقهی ایرانی در حراجیهای بینالمللی اختصاص دادم. با این کارم به یکی از یاریرسانان به برنامه های فرهنگی ایرانیان در خارج از کشور تبدیل شدم.
همچنین در سال ۲۰۰۰ میلادی بنیاد خیامی را تاسیس کردم که در کنار فعالیتهای خیریه در زمینههای بهداشت، کودکان و پناهندگان، در زمینهی گفتگوی بین ادیان نیز برنامههای زیادی دارد.
غذای کارگران در کارخانههای من رایگان بود. همچنین در سال 2007 مبلغ یک میلیون پوند به حزب کارگر انگلستان اهدا کردم.
مرکز مبارزه ای با سرطان در خیابان کوهسنگی مشهد تاسیس کردم.
ثروت کنونی شما چقدر است؟
ثروت من تا سال 2020 حدود 150 میلیون دلار است.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
زندگینامه استیو جابز خالق اپل
1.39k بازدید
-
زندگینامه دارن هاردی نویسنده مشهور و سخنران انگیزشی
967 بازدید
-
زندگینامه فرانسوا بتانکور ثروتمندترین زن جهان
1.93k بازدید
-
زندگینامه آلیس والتون عضو هیئت مدیره شرکت بزرگ والمارت
652 بازدید
-
زندگینامه آرش فردوسی بنیانگذار دراپ باکس
868 بازدید
-
زندگینامه اسحاق لاریان صاحب بزرگترین کارخانه عروسکسازی در جهان
1.3k بازدید
دیدگاهتان را بنویسید