دوستان عزیز:
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده قصد داریم شما را با غلامرضا تختی آشنا کنیم. زندگینامه فوقالعاده جالب او برای درک بهتر در قالب پرسش و پاسخ به شرح زیر میباشد. با ما همراه باشید.
لطفا خودتان را برای ما معرفی نمایید!
غلامرضا تختی هستم که در ایران مرا با نام جهان پهلوان نیز یاد میکنند، در 5 شهریور 1309 در شهر تهران متولد شدم و در عرصه کشتی و ورزش پهلوانی به شهرت رسیدم.
درخصوص خانواده خود برای ما بگویید آقای غلامرضا تختی .
من در خانوادهای متوسط به دنیا آمدم که پنجمین و در واقع آخرین فرزند رجب خان بودم. همچنین دو برادر و دو خواهر نیز دارم.
روزگار کودکی چگونه سپری شد؟
در زمان کودکی، به دلیل مشکلات سخت معیشتی، پدرم ناچار بود تا منزل مسکونی خود را گرو بگذارد، شاید این سختترین ضربه روحی برای من و خانوادهام بود.
در آن زمان به درس و مدرسه مشغول بودید؟
بله، دوران دبستان را در مدرسه “حکیم نظامی” گذراندم و پس از آن وارد دبیرستان “منوچهری” تهران شدم.
من نیز مانند خیلی از نوجوانان آن زمان، علاقهای به نحصیل نداشتم و خیلی زود در همان دوران ترک تحصیل کردم.
غلامرضا تختی ورزش را از چه زمانی شروع کردید؟
بعد از ترک تحصیل به سمت ورزش زورخانهای و کشتی رفتم.
در آن زمان، پهلوان اول تهران، سید علی حق شناس استاد بزرگ بنده بود.
پس از آن چه شد؟
در همین دوران بود که عازم خدمت مقدس سربازی شدم و پس از آن نیز در راهآهن استخدام شدم.
فعالیت حرفهای در ورزش چطور؟ چه زمانی به فعالیت حرفهای روی آوردید؟
تقریبا از همان سال 1324 و زورخانه سید علی، ورزش برای من حرفهای بود.
اما اگر بخواهم در خصوص ورود به دنیای حرفهای بگویم، 5 سال بعد از حضورم در زورخانه سید علی، به باشگاه پولاد پیوستم و زیر نظر حبیب الله بلور کشتی را از سر گرفتم.
اولین موفقیت برای شما چه زمانی بدست آمد آقای غلامرضا تختی ؟
خداروشکر بابت استعداد قوی در این ورزش، همان سال و اولین حضورم در مسابقات، مدال طلای کشوری را برای من به همراه داشت.
این قهرمانی متوالی و دنباله دار بود؟
بله، سالهای 1329 تا 1338 و در طی 9 سال، 8 بار دیگر مدال طلای قهرمانی کشور را کسب کردم.
این قهرمانیها، در داخل کشور خلاصه میشد؟
خیر، مدالهای رنگارنگ و بسیار زیادی در مسابقات داخلی، آسیایی، جهانی و المپیک کسب کردم!
به جز این موارد، سه دفعه نیز عنوان “پهلوان کشور” را به خود اختصاص دادم.
در ورزش بینالملل نیز به همان سرعت قهرمان شدید آقای غلامرضا تختی ؟
وقتی درسال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی «کاپ فرانسه» شرکت کردم، در همان اولین مسابقه ضربه فنی شدم. اما تمرینهاي جدی و سختی کـه در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، گرچه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی میدانستم.
در مسابقات بینالمللی کشتی چه افتخاراتی کسب کردید؟
بازیهای المپیک:
1952 هلسینکی :مدال نقره ۷۹ کیلو گرم
1956 ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم
1960 رم: مدال نقره ۸۷ کیلو گرم
1964 توکیو: چهارم۹۷ کیلو گرم
قهرمانی جهان:
1951 هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلو گرم
1954 توکیو: نفر پنجم ۸۷ کیلو گرم
1961 یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم
1962 تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلو گرم
بازیهای آسیایی:
1958 توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم
همین موارد باعث شد تا فدراسیون جهانی کشتی عنوان ” یکی از برترین کشتی گیرهای قرن” را به من اختصاص دهد.
غلامرضا تختی لطفا از ازدواج خود بگویید.
در سال 1345، با “شهلا توکلی” ازدواج کردم که حاصل آن فرزندی به نام بابک است.
ماجرای دسته گلهایی که تمام میشد اما به فروش نمیرسید چه بود؟!
من خیلی مهربان و مردمی بودم. یکی از مکانهایی که بسیار زیاد به آنجا میرفتم، گل فروشی رز در نزیکی خیابان طالقانی بود. گلهای باغچه را میچیدم و دسته دسته، برای فروش به گلفروشی رز میبردم.
در این بین مردم همیشه مشتاقانه دور من جمع میشدند و با من مشغول به صحبت میشدند. من هم دلم میخواست این لطف و محبت آنها را جبران کنم، به همین منظور دسته های گل را به آنها اهدا میکردم.
به همین سبب دسته گلها تمام میشد، اما به فروش نمیرسید!
پیشنهاد بازیگری نیز داشتید؟
بله، فردین از دوستان من بود و همیشه اصرار داشت تا در عرصه بازیگری و فیلم های سینمایی فعالیت کنم، اما همیشه آن را رد میکردم.
اولین بار که قدم روی تشک گذاشتید، مورد تمسخر واقع شدید؟ چه شد؟
بله، در همان 20 سالگی که روی تشک رفتم، با وزن 70 کیلوگرمی، بدنی بسیار ضعیف داشتم، اما آشنایی با شخصی به نام عباس زندی باعث شد تا دیگر به تمسخرها اعتنا نکنم.
عباس زندی چگونه باعث شد دیگر به این تمسخرها اعتنا نکنید؟
او همیشه در گوشم زمزمه میکرد:”تو هیچگاه ناامید نشو، بدنت هر چند قابل مقایسه با هیکل من نیست اما فراموش نکن من در زمانی لباس کشتی به تن کردم که فقط 57 کیلوگرم وزنم بود و در وزن دوم مسابقه می دادم. چه مسابقه ای! اگر روزی در یکی از آن مسابقه های بی اهمیت نفر ششم می شدم کلاهم را به هوا می انداختم.”
کشتی چگونه برای شما به پایان رسید آقای غلامرضا تختی ؟
در آخرین سفرم، بی امید بـه مصاف تازه نفسیها و جوانان جویای نام رفتم، متاسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شدم بـه طوریكه پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان بـه مصاف “الکساندر مدوید” و “احمد آئیک” «نفرات اول و دوم این دوره از رقابتها» رفتم و با قبول شکست در برابر انها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کردم.
ماجرای اقدام خیرخواهانه شما در دوران زلزله بوئین زهرا چیست؟
پس از وقوع زلزله ی بوئین زهرا و روستاهای دشت قزوین در سال ۱۳۴۱، بنا به پیشنهاد روزنامه کیهان قرار شد برای کمک به زلزله زدگان کمک های مردمی را جمع آوری نمایم.
این گونه بود که صندوق کمک را به گردن انداختم و از پارک ساعی تا تالار کیهان واقع در خیابان فردوسی با پای پیاده و با بلندگو از مردم خواستم هرچه در توان دارند برای کمک به هم وطنان زلزله زده کمک کنند.
واکنش مردم و رسانه ها به این اقدام به قدری شورانگیز و باورنکردنی بود که به سرعت موج بزرگی از خیرین و نیکوکاران دست به اقدام زدند و ده ها کامیون کمک به زلزله زدگان را به من سپردند.