کمتر کسی را میشناسیم که نام لیونل مسی به گوشش نخورده باشد. اما آیا از گذشته و پشت پردههای این شهرت اطلاع دارید؟ زندگینامه اعجوبه آرژانتینی در این بخش نوشته شده تا از تضادهایی که در زندگی این ستاره وجود داشته بخوانیم و دریابیم که تضادها، هیچگاه مانعی برای رسیدن به جایگاهی شگرف نیستند.
دوستان عزیز،
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده زندگینامه فوق العاده جالب لیونل مسی را به صورت کاملا ابتکاری و برای درک بهتر شما خواننده عزیز به شکل پرسش و پاسخ درآورده ایم. با ما همراه باشید.
آقای لیونل مسی لطفا خودتان را معرفی نمایید.
لیونل مسی هستم، متولد 24 ژوئن 1978 در روساریو آرژانتین که به عنوان بهترین بازیکن فوتبال جهان شناخته میشوم.
لطفا توضیحی در مورد خانوادتون بدهید؟
پدرم خورخه هوراکیو مسی، مدیر یک شرکت تولید استیل و مادرم سلیا ماریا کوچیتینی، یک نظافتچی نیمهوقت بود. پدرم یک اسپانیایی-ایتالیایی است و جدم از مارخه به کاتالونیا مهاجرت کردند و از طرف خانواده مادری ایتالیایی هستم.
خانواده کنونی شما چطور؟ ازدواج کردید؟
من از 5 سالگی آنتولا را میشناسم. او دختر خاله یکی از دوستانم در روزاریو است. ما از کودکی عاشق هم بودیم و همیشه باهم بودیم تا در سال 2008 وقتی 20 سالم بود باهم نامزد کزدیم و سه فرزند به نامهای تیاگو و ماتیاس و چیرو داریم. وقتی 30 ساله بودم با آنتولا ازدواج کردم.
فوتبال را از چه زمانی آغاز کردید؟
فوتبال یک ورزش خانوادگی برای ما بود. بازی همیشگی بین من و برادرانم همین بود. پدرم سرمربی تیم محلی گراندولی بود. به واسطه او من از 5 سالگی به تیم فوتبالش پیوستم. نسبت به سنم جثه کوچکتر و ضعیفی داشتم و اصلا حضور من در تیم فوتبال برای هیچکس قابل قبول نبود.
چگونه با این جثه ریز خود را اثبات کردید؟
مربی من که استعدادم را دیده بود مرا باور کرد. او به تمرین دریبل زنی با من پرداخت و آنقدر من در این کار مهارت پیدا کرده بودم که کسانی که روز اول هیچ تمایلی به حضور من در تیم خودشان نداشتند، حالا موقع یارکشی اولین کسی که انتخاب میکردند من بودم.
همراه و مشوق مهم شما چه کسی بود؟
علاوه بر مربی، آن روزها مادربزرگم سلیا، همراه و مشوق همیشگی من در تمرینات و مسابقاتم بود. اما مرگ او اثر بزرگی بر زندگی من داشت. من بعد از آن، هنگام زدن گلهایم با اشاره کردن به آسمان آن را با مادربزرگم جشن میگرفتم.
اولین تیمی که برای آن بازی کردید کدام تیم بود؟
من طرفدار دو آتیشه نیولز الدبویز روزاریو بودم. این تیم از دهه ۱۹۷۰ تاکنون ۴ بار قهرمان لیگ آرژانتین و ۲ بار قهرمان کوپا لیبرتادورس شده است و به همین سبب در سن 6 سالگی به علت مهارت بالا در فوتبال به این تیم پیوستم و برای حدود شش سال با آنها همکاری کردم.
توانستید به خوبی در این تیم بدرخشید؟
بله، در طی حضورم در این تیم بیش از 500 گل به ثمر رساندم. لقب ماشین 87 را به من داده بودند.
دلیل مقایسه شما با مارادونا افسانهای چیست؟
مارادونا، کسی بود که همه به من میگفتند روحی از او در جسم من هست. مخصوصا هنگام بازی در مقابل ختافه در کوپا دل ری که توپ را از میانه زمین برداشتم و 60 متر را طی کردم و همه را دریبل زدم و توپ را وارد دروازه کردم همه را یاد گل قرن، گل مارادونا در یک چهارم جام جهانی 1986 انداخت.
پس سرعت بالا شما را از دیگران متمایز کرده بود؟
خب بله، من خیلی سریع میدویدم و همه را جا میگذاشتم. در همین مسیرم چون خیلی سریع مانور میدادم میتوانستم توپ را با خودم راه ببرم. همچنین من میتوانستم با هر دو پای خودم شوت بزنم. هرچند که پای چپم خیلی قویتر از راست بود.
جثه ریز مانعی برای تقابل شما با فوتبالیستهایی که همواره از قد و قواره بلندی برخوردارند نبود؟
به هیچ وجه، بلکه جثه کوچکم کمک بزرگی به من میکرد که میتوانستم همه را جا بگذارم و به کسی اجازه ندهم توپ را از من بگیرد.
آیا این جثه ریز ناشی از اختلال هورمونی بود؟
بله. خانوادهام متوجه شدند همه هم سن و سالهای من هر سال چند سانت به قدشان اضافه میشود اما من رشد خاصی در قد نداشتم. وقتی 11 سالم بود بعد از مراجعه مکرر به پزشکها بالاخره آنها متوجه شدند من مشکل اختلال هورمونی دارم که این از نظر خیلیها یعنی پایان فعالیت من در عرصه فوتبال!
برای درمان اختلال اقدامی نکردید؟
هزینه درمان من به شدت بالا بود، چیزی حدود 1000 دلار در ماه که برای خانواده من مبلغ بالایی بود. بیمه پدرم به مدت یک سال این هزینه را پرداخت کرد، اما وضعیت نامساعد اقتصادی آرژانتین باعث شد که آن پول در مدت کوتاهی تمام شود. حتی باشگاه نیولز قبول کرد این مبلغ را پرداخت کند، اما بعد از مدتی زیر آن زد. باشگاه دیگری که تصمیم داشت به علت مهارت بالای من در فوتبال هزینه درمانم را قبول کند باشگاه ریور پلاته بود. اما آنان هم بعد از فهمیدن هزینه بالای درمان از پرداخت آن سر باز زدند.
در نهایت چه شد؟ آیا توانستید هزینه این درمان را جور کنید؟
بله، همین زمان بود که کارلس رکساچ مدیر باشگاه بارسلونای اسپانیا متوجه استعداد بالای من در فوتبال شده بود. او تصمیم گرفت هزینه درمان مرا بپردازد اما با شرط اینکه من به اسپانیا بروم. من و پدرم به اسپانیا رفتیم و آنها با محک زدن من در یک بازی آزمایشی از انتخابم مطمئن شدند و همین سبب شد که آنها پیشنهاد مهاجرت به اسپانیا را به ما دادند. از آنجایی که پدرم به مهارت من در فوتبال ایمان داشت، پیشنهاد کارلس را پذیرفت و ما در سال ۲۰۰۰ به اسپانیا مهاجرت کردیم و من درمانم را برای رشد قدم شروع کردم.
از چه زمانی ستاره فوتبال شدید؟
من خیلی زود به یکی از ستارگان فوتبال تبدیل شدم. یک کودکی که مشکل داشت، اما حالا هرکسی لیونل مسی را میشناسد.
پس از جلب نظر عوامل بارسلونا چه اتفاقی رخ داد؟
ابتدا به تیم زیر 14 سال پیوستم و با درخشش و مهارتی که از خودم نشان دادم باعث شدم خیلی سریع مرا برای تیمهای سوم و دوم و در نهایت تیم اصلی انتخاب کنند. در سال 2003 اولین بازی خودم را برای بارسلونا در مقابل تیم پورتو کردم.
در تیم ملی کشور خود نیز به میدان رفتهاید؟
بعد از گذشت چند ماه توانستم در تیم ملی زیر 20 سال آرژانتین اولین بازی ملی خودم را در مقابل پاراگوئه انجام دهم. در تمام ردههای ملی آرژانتین حضور داشتم و در نهایت در 160 دیداری که برای تیم ملی بزرگسالان به میدان رفتم، 86 گل نیز به ثمر رساندم.
اولین قرارداد شما با تیم اصلی بارسلونا چه زمانی امضا شد؟
در تولد 18 سالگیام اولین قراردادم را با تیم اصلی امضا کردم و مبلغ فسخ قراردادم به 150 میلیون یورو رسید. در این سال اولین بازی خودم در الکلاسیکو مقابل رئال مادرید را با نتیجه 3 گلی که برای تیمم زده بودم به پایان رساندم. این بازی مرا تبدیل به جوانترین بازیکنی کرد که در ال کلاسیکو برای بارسلونا گلزنی کرده است.
آیا آن فصل و نخستین حضور، یک فصل رویایی بود؟
خیر، در دیدار مقابل چلسی از ناحیه عضله آسیب دیدم و نتوانستم فصل را به خوبی به پایان برسانم چون بقیه بازیها را از روی نیمکت تماشا میکردم. حتی در فصل ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ آسیبدیدگی یک بار دیگر باعث شد تا سه ماه نتوانم بازی کنم اما بعد از آن دوباره به ترکیب تیم برگشتم و بدون درنگ درخشیدم.
در بارسلونا، برای پیشرفت بهتر، چه اشخاصی را برای دوستی برگزیدید؟
من با رونالدینیو دوست شدم و او مرا مثل برادر کوچک خود میدانست. من به همراه اتوئو و رونالدینیو مثلث مرگبار بارسلونا را شکل داده بودیم.
چه زمانی تبدیل به ستاره و مرد اول بارسلونا شدید؟
با افت رونالدینیو من در 20 سالگی به ستاره اصلی تیم تبدیل شدم و در سال 2007 به عنوان سومین بازیکن برتر دنیا بعد از کاکا و رونالدو انتخاب شدم. در فصل 2008 و 2009 رونالدینیو بارسا را ترک کرد. من حالا فرصت پیدا کردم که پیراهن شماره 19 را کنار بگذارم و شماره 10 را بر تن کنم.
بعد از دو فصل مصدومیت، آیا این فصل به خوبی سپری شد؟
بله، در 51 بازی فصل موفق شدم 38 گل به ثمر برسانم. در لیگ قهرمانان با 9 گل آقای گل شدم و رکورد جوانترین آقای گل را کسب کردم.
این افتخارات ادامهدار بود؟ یا به همین اکتفا کردید؟
بله، ادامه داشت، در لیگ قهرمانان 2010 با 8 گل برای دومین سال پیاپی آقای گل شدم و در آخر فصل با 34 گل کفش طلا اروپا را نیز بردم. در فصل 2011 با زدن 31 گل و دادن 18 پاس گل آقای گل لالیگا شدم.
توپ طلا را در چند سالگی دریافت کردید؟
من برای اولین بار وقتی 22 ساله بودم به توپ طلا رسیدم. همچنین در سال 2010 و 2011 باز هم برنده توپ طلا شدم و تعداد توپهایم به 3 تا رسید. سال 2012 سالی بود که برای چهارمین بار توپ طلا دریافت کردم. همین طور در مراسم توپ طلای سال 2015 با کسب 41.33 رای پنجمین توپ طلایم را کسب کردم و مجموعا 7 توپ طلا دریافت کردم.
آیا در تیمی به جز بارسلونا بازی کردید؟
بله، در سال 2021 پس از سالها حضور در تیم بارسلونا پس از 520 بازی و 474 گل، در نهایت از این تیم جدا شدم و به تیم پاری سن-ژرمن پیوستم.
لیونل مسی افتخارات خودتان را برای ما نام ببرید.
افتخاراتم شامل:
بهترین گلزن لالیگا اسپانیا (259 گل – تا تاریخ 13 ژانویه 2016)
بهترین بازیکن جوان جهان (2006، 2007 و 2008)
بهترین گلزن جام جهانی زیر بیست سال (2005)
بهترین بازیکن جام جهانی زیر بیست سال (2005)
بهترین بازیکن لالیگا (2009/ 2010 ، 2011/2012، 2014/2015)
بهترین گلزن لالیگا (2014/2015)
بهترین گلزن لالیگا (2010 و 2012)
5 کفش طلای اروپا
بهترین بازیکن اروپا: (2011 و 2015)
توپ طلای جهان (2009، 2010، 2011 ، 2012 و 2015، 2019 و 2021)
بهترین گلزن لیگ قهرمانان اروپا (2009،2010، 2011 ، 2012)
بهترین گلزن تاریخ باشگاه بارسلونا
زدن بیشترین گل در یک سال با 91 گل
جایزه آلفردو دی استفانو: (2009، 2010 و 2011)
از فعالیتهای بشر دوستانه خودتان برای ما بگویید؟
در سال 2007 من بنیاد لئو مسی را تأسیس کردم. این بنیاد یک مؤسسه خیریه است که وظیفه حمایت از امور درمانی و تحصیلی کودکان آسیبپذیر را بر عهده دارد. من که خودم دوران کودکی از مریضی و پول نداشتن رنج بردم تصمیم به تاسیس این بنیاد گرفتم. این بنیاد پیشنهاد حمایت از درمان کودکانی که در اسپانیا نیازمند درمان تشخیص داده شدهاند را مطرح میکند و حمایت مالی برای هزینههای انتقال، بیمارستان و بهبودی را بر عهده میگیرد.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- نخستین باوری که در زندگی لیونل مسی به چشم میخورد، باور وضعیت جسمی میباشد. شاید نتوان اسم وضعیت لیونل مسی را معلولیت نهاد، اما جثه ریز نسبت به هم سن و سالان، برای هرکس گواه یک مشکل بزرگ است. لیونل مسی اما این تضاد را هرگز دلیلی بر توقف ندانست بلکه آن را موهبتی میداند که از او این شخصیت مشهور را ساخته. لیونل مسی همواره بر این باور است که جثه ریز در فوتبال او کمکی شایان بوده و سبب شده از این جهت، یک امتیاز مثبت برای دوندگی و دریبل زدن به همراه داشته باشد که بازپسگیری توپ را برای دیگر بازیکنان، تبدیل به کاری سخت و دشوار میکند.
- لیونل مسی به واسطه چشیدن طعم بیماری و درمانهای گرانقیمت، پس از کسب ثروت و شهرت، همواره بر این بوده است که جهان را به جایی بهتر برای زندگانی تبدیل نماید. به همین سبب او ثروت خود را در راستای حمایت و درمان کودکان بیمار به کار گرفته است.
- نکته بسیار جالب درخصوص زندگی لیونل مسی، عدم توقف ایشان است. شاید بسیاری از ما، به محض رسیدن به یک دستمزد معمولی، یک کار روزانه و یک زندگی عادی، متوقف میشویم و برای پیشرفت هیچ کاری نمیکنیم، اما لیونل مسی با کسب یک موفقیت متوقف نشده، بلکه موفقیتهای خود را تبدیل به پلکان و سکو برای رسیدن به موفقیت بعدی کرده است. شاید ایشان میتوانست با دریافت یک توپ طلا و شهرتی شگرف، در جای خود متوقف شود و به قولی از زندگی روزمره خود لذت ببرد. اما چشیدن طعم دریافت هفتمین توپ طلای جهان کجا و لذت دریافت یک توپ طلا کجا؟
- از نکات مهم قانون جذب، رفت و آمد و همنشینی با انسانهایی است که بسیار موفق بوده و انسانهایی مفید هستند. دوستی با شخصیت بزرگی به نام رونالدینیو، بدون شک یک عامل مهم در رشد و پیشرفت لیونل مسی است. تا جایی که لیونل مسی توانست پس از رونالدینیو، به شخص اول فوتبال بارسلونا بدل گردد. رونالدینیویی که کمتر کسی باور داشت همچون او در بارسلونا ظهور نماید.
- لیونل مسی در سن 18 سالگی به تیم بزرگ بارسلونا میپیوندد و تنها زمانی که 22 سال سن داشت، توپ طلای جهان را از آن خود کرد. این یک پیام و یک مفهوم روشن دارد و آن این است که سن، تنها یک عدد است و سنین کم، مانعی بر موفقیت نیست. افتخارات لیونل مسی در سنین پایین، تنها به همین دو مورد خلاصه نشده و بارها در متن زندگینامه، از او به عنوان جوانترین یاد شده است.
- در ابتدا که مسی وارد یک تیم فوتبال میشود، کسی به او اهمیت نمیدهد، ولی او به کار خود ادامه میدهد بدون اینکه نظر دیگران در خصوص او کوچکترین اهمیتی داشته باشد. پس نباید موفقیتها و کارها را وابسته و مورد تایید نظر دیگران بدانیم.