وبلاگ

زندگینامه دکتر فیروز نادری دانشمند بزرگ ناسا

ناسا ، یک شرکت بزرگ فضایی که امروزه کمتر کسی را می‌توان یافت که نامش را نشنیده باشد. اما بد نیست بدانیم در این شرکت بلندآوازه، افراد موفقی همچون فیروز نادری هستند که در کشور عزیزمان ایران متولد شده و توانسته‌اند در این سازمان بزرگ و مشهور، به جایگاهی شگرف دست یابند. زندگینامه جذاب و فعالیت‌های فیروز نادری در این بخش نوشته شده تا از تجربیات ایشان برای رسیدن به موفقیت، بهترین بهره را ببریم.

 

دوستان عزیز،
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده زندگینامه فوق العاده جالب فیروز نادری را به صورت کاملا ابتکاری و برای درک بهتر شما خواننده عزیز به شکل پرسش و پاسخ درآورده ایم. با ما همراه باشید.

 

فیروز نادری لطفا خودتان را معرفی نمایید.

فیروز نادری هستم که در پنجم فروردین ماه 1325 در شهر شیراز متولد شدم.

تحصیلات شما چقدر هست و در کجا درس خواندید؟

دوران دبستانم را در شیراز گذراندم. بعد از آن به تهران رفتیم و دوران دبیرستانم را در مدرسه اندیشه گذراندم. بعد از گرفتن دیپلم برای تحصیلات عالی راهی آمریکا شدم.

مدرک کارشناسی‌ام را در سال 1972 در رشته مهندسی برق از دانشگاه ایالتی آییوا گرفتم. پس از آن برای تحصیلات تکمیلی به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفتم و در سال 1976 موفق به گرفتن مدرک دکتری از این دانشگاه شدم.

لطفا توضیحی راجع به خانوادتون بدهید؟

وفتی 4 سال داشتم پدر و مادرم از هم جدا شدند و خاطره چندانی از مادرم به یاد ندارم زیرا پدرم اجازه دیدار ما را نمی‌داد. من اصالتا از تیره ندرلوی طایفه‌ی دره‌شوری، یکی از طایفه‌های بزرگ ایل قشقایی هستم. پدرم اهل جهان‌گردی بود و همیشه مرا هم با خودش می‌برد.

چه شد که مهندسی را انتخاب کردید؟

وقتی به آمریکا رفتم قصد داشتم رشته معماری را بخوانم و یک معمار عالی شوم. اما متوجه شدم اصلا استعدادی در آن ندارم و انصراف دادم. بعد از این به ورزش علاقه‌مند شدم و تصمیم گرفتم یک ورزشکار معروف شوم، اما این هم نشد.

اینجا بود که دیدم داستان زندگی من با مهندسی قرار است ادامه پیدا کند. وقتی با همکارانم در ناسا صحبت می‌کنم متوجه می‌شوم اکثرشان در کودکی شاهد فرود فضاپیمای آپولو بوده‌اند و رویای ناسا از آن زمان در ذهنشان بوده است، درست برعکس من که هیچ ایده‌ای از ناسا در ذهنم نبود.

پس از اتمام تحصیلات چه کردید؟

بعد از پایان تحصیلاتم به ایران بازگشتم تا به وطنم خدمت کنم. ابتدا به خدمت سربازی رفتم. ضمن خدمت، مدتی هم در مرکز سنجش از راه دور ایران مشغول به کار بودم که وظیفه این مرکز، دانش و فن جمع‌ آوری اطلاعات از سطح زمین، بدون تماس فیزیکی بود.

چه شد که به آمریکا بازگشتید؟

نبود امکانات و فضا برای انجام تحقیقاتم مرا وادار به برگشت به آمریکا کرد. بنابراین در سل 1979 ایران را برای همیشه ترک کردم. به آمریکا که آمدم همان ابتدا در سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) استخدام شدم. و این آغاز راه موفقیتم بود.

 از آغاز فعالیت خودتان در ناسا برای ما بگویید؟

در سپتامبر سال 1979 در آزمایشگاه پیش‌رانش جت (JPL) سازمان ناسا شروع به کار به عنوان مهندس سیستم کردم. این سازمان که در پاسادینا کالیفرنیا واقع شده است، وظیفه تحقیقات در مورد طراحی و ساخت پرتابه‌های بی‌سرنشین به مسافت‌های دوری مثل خارج از منظومه‌ی شمسی را برعهده دارد.

اولین پروژه مهم شما در ناسا چه بود؟

آمریکا تصمیم گرفته بود سیستمی که بر پایه ارتباطات ماهواره‌ای است را راه‌اندازی کند. طراحی این سیستم به گونه‌ای بود که پوشش تلفن همراه را در کل آمریکا ممکن می‌کرد. این پروژه حدود دو سال زمان برد.
در نهایت با تلاش‌های تیم ما سیستم ارتباطات ماهواره‌ای پیشرفته (ACTS) ایجاد و رونمایی شد. این سیستم، پیشگام سیستم‌های ماهواره‌ای چندموجی پیشرفته‌ی امروزی است.

آیا پروژه‌ای بوده که رهبری آن بر عهده شما باشد؟

پروژه‌ای به نام Scatterometer که من مدیر این پروژه بودم. هدف این پروژه اندازه‌گیری‌ راداری فضایی روی بادهای اقیانوسی بود تا کارشناسان بتوانند پیش بینی وضعیت آب و هوا را راحت‌تر و درست‌تر از قبل انجام بدهند. چون این پروژه عالی پیش رفت و نتایج فوق‌العاده‌ای به ثمر آورد، من جایزه رهبری برجسته را کسب کردم.

در مورد پروژه منشا حیات ناسا برای ما توضیح دهید؟

سازمان به دنبال سیاره‌ای دیگر برای حیات انسان‌ها بود و برای این کار نیازمند پرتاب ماهواره به مریخ بود. متاسفانه این پروژه دوبار شکست خورده بود، اما من برای انجام آن اعلام آمادگی کردم. سازمان مدیریت این پروژه را در سال 2000 به من سپرد.

ساز و کار شما در این پروژه چه بود؟

به نظر من ما باید کشف می‌کردیم حیات در زمین چگونه به وجود آمد؟ بنابراین تربیتی دادم که فعالیت‌های ما در این زمینه به سه قسمت تقسیم شود.

یک قسمت کل فعالیت‌ها در منظمومه شمسی، دومین قسمت فضاهایی که امکان رفتن به آن‌ها را نداشتیم و خارج از منظومه شمسی بودند. قسمت نهایی که به نظرم باید به آن خیلی با دقت نگاه می‌کردیم، زمین و نحوه حیات ما در آن بود. آیا می‌توانستیم سیاره‌ای دیگر با شرایط زمین پیدا کنیم؟

نتیجه چه شد؟

خیلی جدی و با برنامه‌های منظم علمی، فنی و عملیاتی این پروژه را با تیمم آغاز کردیم. بعد از دو سال تلاش شبانه‌روزی بالاخره یک سال بعد سازمان توانست یک فضاپیمای مدارگرد ادیسه را به مدار مریخ پرتاب کند. در مدت مدیریت من کاوشگرهای Rovers ، spirit  و Opportunity توانستند به سطح سیاره مریخ برسند.

در سال‌های متوالی سازمان توانست چهار کاوشگر را به سیاره مریخ بفرستد که آن‌ها بتوانند در سطح سیاره فرود بیایند. همچنین دو ماهواره نیز در مدار آن قرار گرفتند. اسم این کاوشگرها را روح و فرصت نامیدیم.

روح را به دریاچه‌ای خشک فرستادیم به امید آنکه شاید بتوانیم شواهدی از وجود آب در آنجا پیدا کنیم اما حدسمان برای روح اشتباه از کار درآمد. در حالی که فرصت را به جایی فرستادیم که گمان می‌کردیم مواد معدنی هماتیت که نشان‌دهنده‌ی وجود آب در گذشته است، در آنجا وجود دارد. این گمان ما درست بود و توانستیم امیدی برای سایر فعالیت ها بگیریم.

این تلاش‌ها چه افتخاری برای شما به همراه داشت؟

به علت تلاش برای مدیریت پروژه مریخ من مفتخر به دریافت بالاترین نشان افتخاری ناسا یعنی مدال خدمات برجسته‌ی ناسا شدم.

بعد از این پروژه پر افتخار چه کردید؟

پس از این پروژه موفق ناسا مرا منصوب به معاون اول آزمایشگاه جی‌پی‌ال کرد. در این قسمت من باید راهبردهای لازم جهت به انجام رساندن پروژه‌ها را ایجاد و پیاده‌سازی می‌کردم. همچنین وظیفه نظارت بر خرید شرکت‌ها توسط آزمایشگاه و برنامه‌ریزی استراتژیک را برعهده داشتم.

من در این دوران یک مرکز نوآوری نیز برای آزمایشگاه ایجاد کردم. این مرکز، یک اکوسیستم استارتاپی داخلی است که به‌منظور ساخت شتاب‌دهنده و انکوباتور در سیلیکون تأسیس شده است. به کمک این مرکز توانستیم پروژه‌های نوپایی را جذب کنیم که پتانسیل رشد و تبدیل شدن به پروژه‌های بزرگ فضایی را داشتند.

آخرین فعالیتتان در ناسا چه بود؟

در پنج سال پایانی فعالیت در ناسا در بالاترین پست زندگی کاری‌ام یعنی مدیر پروژه‌ی اکتشاف منظومه‌ی شمسی قرار گرفتم. در این پروژه کارهای فراوانی از جمله مدیریت فضاپیمای کاسینی به سیاره‌ی زحل، مدیریت پروژه‌ی Dawn در سیارک‌های Vesta و Ceres و مدیریت پروژه‌ی Juno در سیاره‌ی مشتری را انجام می‌دادم.

همچنین من وظیفه برنامه‌ریزی طراحی و ساخت اولین هلی‌کوپتر مریخی و پروژه‌ی گران قیمت اکتشاف قمر اروپا در مدار سیاره‌ی مشتری را برعهده داشتم.

چه زمانی در این سازمان، بازنشست شدید؟

من در فوریه سال 2016 بعد از 36 سال کار کردن در ناسا تصمیم به بازنشستگی گرفتم. وقتی برای اولین بار به ناسا رفتم تصمیم داشتم تا وقتی شور و شوق دارم در ناسا بمانم. حال بعد ار گذشت 36 سال هر روز علاقه‌ام بیشتر شده است اما به نظرم باید بروم و به دیگران هم فضا برای پیشرفت بدهم.

هدیه ناسا به شما چه بود؟

در مراسم بازنشستگی من ناسا به پاس تشکر از فعالیت‌هایی که در این سازمان داشتم، سیارک 1989 EL1 را به نام من یعنی 5515  Naderi نامیدند. این سیاره به کمربند سیارک‌های بین مریخ و مشتری تعلق دارد و مساحت آن 10 کیلومتر است و هر ۴.۴ سال زمینی، یک دور به دور خورشید می‌گردد و خوشبختانه این سیارک به زمین برخورد نخواهد کرد!

از سایر افتخارات خودتان برای ما بگویید؟

در سال 2005 نشان افتخار الیس آیلند را به سینه زدم.

به عنوان فرد موثر سال ایالات متحده آمریکا انتخاب شدم.

همچنین در سال 2014 جایزه ریبرال را دریافت کردم.

بعد از بازنشستگی چه کردید؟

من ارتباطم را با ناسا قطع نکردم و همچنان به عنوان مشاور در ناسا و استارتاپ‌های نوپا فعالیت می‌کنم. همچنین در انجمن ایرانی-آمریکایی برای پرورش رهبران آینده فعالیت دارم و سعی می‌کنم به آن‌ها تجربه‌های خودم را بیاموزم.

در بعضی دانشگاه‌ها مثل آکسفورد، استنفورد، برکلی، ام‌آی‌تی، یو‌سی‌ال‌ای، تورنتو، ویرجینیا تک، بریتیش کلمبیا و… به عنوان سخنران به دانشجویان انگیزه می‌دهم.

همچنین در برخی سازمان‌ها مثل اتحادیه روابط عمومی آمریکایی‌های ایرانی‌تبار (PAAIA)، بنیاد حفظ کودکان در مدارس (KCIS)، انجمن بین‌المللی کودکان سرطانی (ISCC) و دانشنامه‌ی ایرانیکا نیز فعالیت دارم.

شما خودتان را ایرانی می‌دانید یا آمریکایی؟

ایرانی بودن قسمتی از تاریخ من و آمریکایی بودن قسمتی از هویت من است. این دو خصوصیت مثل زرده و سفیده‌ی تخم مرغی است که مخلوط شده باشند، هرگز قابل جدا شدن نیستند.

آمریکا کشور من و ایران سرزمین مادر‌ی‌ام می باشد. من از این که ریشه‌هایم در سرزمینی با فرهنگ و تاریخ غنی شکل گرفته است بسیارخوشحالم و همچنین از اینکه در میان ملتی بسیار جوان و باهوش در آمریکا زندگی می‌کنم، به خودم می‌بالم. ملتی که من بر روی شانه‌های آنان ایستاده ام و موفق شده‌ام به ستاره‌ها دسترسی پیدا کنم.

درس‌هایی که می‌توانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:

  1. شاید در زندگی بسیاری از ما، مکان محل زندگی، پتانسیل موفقیت در زمینه مورد علاقه ما را نداشته باشد، اما واقعیت این است که موقعیت مکانی یک محدودیت نیست و فیروز نادری به خوبی نشان داد که می‌توان با تغییر این مکان، به افتخارات و موفقیت‌های بزرگی دست یافت.
  2. اتفاقاتی که برای شخص در طول زندگی رخ می‌دهد و به مانند یک تضاد دیده می‌شود، نمی‌تواند مانعی بر موفقیت باشد. جدایی والدین برای یک کودک، یک تضاد به حساب می‌آید، اما فیروز نادری این تضاد را دور زده و بدون توجه به اتفاقات ناخوشایند، بهترین‌ها را با فرکانسی سالم و صحیح، برای خود رقم زده است.
  3. در شخصیت فیروز نادری ، می‌توان یک اعتماد به نفس و عزت نفس قوی را مشاهده کرد. اعتماد به نفسی که ترس را از وجود ایشان محو کرده و فیروز نادری توانسته است به بهترین شکل ممکن، از این اعتماد به نفس بهره ببرد. زمانی که پروژه ناسا برای دوبار شکست میخورد، فیروز نادری بدون ذره‌ای ترس، این پروژه را قبول می‌کند و با اعتماد به قدرت و علم خود، موفقیت‌های زیادی را از این پروژه کسب می‌نماید.
  4. به گفته فیروز نادری بسیاری از افراد حاضر در ناسا، پرواز فضاپیما را دیده بودند و همیشه رویای دستیابی به این مهم را داشته‌اند. این موضوع، به نوعی نگه داشتن هدف در ذهن را نشان می‌دهد.
  5. موضوع دیگر که در زندگی فیروز نادری مشاهده می‌شود، موضوع معنویت است. معنویت در زندگی ایشان دیده شده و فعالیت‌های انسان‌دوستانه از جمله فعالیت در امور خیریه مربوط به بیماران سرطانی، بخشی از این معنویت را تشکیل داده است.

 

اشتراک گذاری

مطالب مرتبط با این مقاله را نیز بررسی کنید

دیدگاهتان را بنویسید

*

code

پیشنهاد ما به شما
×