اکثر ما این موضوع را به خوبی میدانیم که باور های غالب ذهن ما، شرایط زندگی ما را ایجاد میکنند. سوال اینجاست که ما چگونه میتوانیم باورهای ریشهای ذهنمان را شناسایی کنیم؟
در مقالهای تحت عنوان “چگونه باورهای منحصر به فرد بسازیم؟ ” به صحبت در این خصوص پرداختیم که “چگونه باید باور بسازیم؟ یا اینکه ما با باور فرکانس میفرستیم و یا با توجهمان؟ آیا این درست است که ما با توجهِ پیوسته نسبت به یک چیز، شواهد بیشتری در خصوص آن جمعآوری کرده و سپس آنرا باور میکنیم؟
در این مقاله قصد داریم تا در خصوص شناسایی ریشهای در باورهای خود و تغییر این باورها صحبت کنیم.
پس تا انتها با ما همراه باشید.
صورت مسأله
اکثر ما این موضوع را به خوبی میدانیم که باور های غالب ذهن ما، شرایط زندگی ما را ایجاد میکنند.
سوال اینجاست که ما چگونه میتوانیم باورهای ریشهای ذهنمان را شناسایی کنیم؟
اجازه دهید کمی واضحتر این سوال را بیان کنیم. زمانی قصد داریم باوری را در خود شناسایی کرده و این باور را تغییر دهیم، اما نتیجهی مطلوبی که انتظارش را داشتیم نگرفته و حس میکنیم هنوز یک چیز در وجودمان باقی مانده که تغییر نکرده است. درست شبیه به زمانی که قصد داریم درختی را از زمین جدا کنیم و بدین منظور، شاخههای درخت را قطع کنیم، در صورتی که اگر درخت را از ریشه قطع کنیم، تمام درخت همراه با تمامی این شاخهها از زمین جدا شده و دیگر نیازی به جداسازی شاخهها نیست.
سوال دقیقا همینجاست. چگونه ریشهی درخت باورهای مخرب ذهنمان را شناسایی کنیم؟ آیا اینکار یک دستورالعمل و یا فرمولی خاص دارد که بتوان به این وسیله، باورهای ریشهای ذهنمان را در تمامی ابعاد شناسایی کنیم؟ اکنون که ما موفق به شناسایی این باورها شدیم، چگونه این باورها را تغییر دهیم؟
بعضی باور ها وجود دارند که با کمی تمرین و تکرار، تغییر افکار و کانون توجه تغییر میکند، اما بعضی از باورها، ریشهایتر بوده و تغییر آنها بسیار دشوار است. مثل برخی باورهای مذهبی، تعصبآمیز و باورهایی که سالیان دراز است با ما بوده و جزئی از وجود ما گردیده است و هرگاه تصمیم به تغییر این باورها گرفتهایم، توام با ترس و عذاب وجدان و شک و تردید بسیاری بوده است.
شناسایی باور نادرست:
1. مراجعه به احساس:
یک پاسخ و راهکار بسیار روشن و واضح در شناسایی باورهای غلط و نادرست، این است که هر زمان به چیزی فکر کردیم، احساسمان خوب بود، یعنی در آن زمینه دارای باورهای خوبی هستیم. اما اگر به چیزی فکر کردیم و احساس منفی و بدی در وجودمان شکل گرفت، یعنی در این زمینه، باورهایی منفی در وجودمان داریم.
برای مثال دوستی عنوان میکند:
من هر زمان که به پولدار شدن خود فکر میکردم، در ذهنم این را مجسم میکردم که مثلا پس از دو سال وضعیت مالیام خوب میشود ولی به دنبال این باور و این تجسم، حسی منفی و بد وجودم را فرا میگرفت. با همین راهکار، یکی از باورهای منفی خود را شناسایی کردم و آن باور این بود که پول دیر بهدست میآید. پس خیلی سریع و بهموقع، این باور نادرست را با باوری دیگر جایگزین کردم. این باور که من خیلی سریع ثروتمند میشوم.
یا حتی زمانی در کسب و کارم، همیشه به این فکر میکردم که من باید تبلیغ موثر بسازم. خب این حرف و این فکر، کمی احساسم را بد میکرد. در این لحظه متوجه شدم که با این تفکر، من توانایی ساخت یک تبیلغ اثرگذار را در خود نمیبینم. به سرعت این باور را با جملهای تاکیدی که “من بهترین متنهای تبلیغاتی را مینویسم” جایگزین کردم.
حتی این کار را در زمینه سلامتی انجام دادم و به خوبی توانستم با همین شیوه، به سردردهای همیشگی خاتمه دهم و هر زمان به باوری منفی برخورد کردم، با کمک جملات تاکیدی مثبت در زمینههای سلامت، ثروت، لیاقت و …، باوری متضاد و در جهت صحیح ایجاد کردم.
در طول روز هزاران فکر از ذهن ما عبور کرده و از این بین، دهها و یا صدها مورد سبب بروز یک حس بد در ما میشود. در همان لحظه باید مچ این موردی که حس بد ایجاد میکند را بگیریم. اینها همان باورهای منفی ما هستند و لازم است تا با تکنیک و تمرین خاص خود، این باور منفی را به باوری مثبت بدل کنیم. هر چه بیشتر باورهای منفیمان را شناسایی کرده و از بین ببریم، تعداد این باورها کمتر و کمتر شده، اما از بین نمیرود. چرا که به قدری باورهای منفی داریم، که مدتها طول میکشد تا در این زمینه قوی شویم. این یعنی طی کردن مراحل رشد و تکامل در ما.
در واقع ما در وجودمان، برای تشخیص باورهای درست از نادرست، قطبنمایی داریم به نام احساس.
2. خودشناسی
اول این که باید با خود روراست باشیم. بدانیم چه چیزی ما را اذیت کرده و یا از چه چیزی میترسیم؟ چه مواردی به ما حسی بد منتقل میکند؟ در واقع باید خودمان را بنویسیم و به مرور بشناسیم.
در واقع، اگر از زاویهای دیگر به این موضوع بنگریم، شناسایی باورها، نوعی خودشناسی است. شاید اگر کمی، دست به قلم شویم و در طول روز به خود و رفتارهایمان بنگریم، یا اینکه به گذشتهی خود و حالمان بنگریم، آرام آرام بتوانیم دریابیم که چه باورهایی در ما درست و چه باورهایی مخرب و نادرست بوده است.
در هر زمینهای که خود را بشناسیم، بهتر میتوانیم این باورهای مثبت را در خود بنیادین کنیم.
آموزش پیشنهادی
خصوصی: ساخت سابلیمینال اختصاصی باورهای شما با استفاده از بهترین تکنیکهای امواج مغزی
3. یک خواسته و دو سوال
یکی دیگر از روشهای خوب و کاربردی شناسایی باورهای غلط و محدودکننده در هر زمینهای، این است که خواستهی خودمان را در زمینهی دلخواهی همچون مالی، روابط و … دقیق یادداشت کرده و سپس برای این خواسته دو پرسش را مطرح کنیم:
- تحت چه شرایطی من به این خواسته میرسیدم؟
- چرا تاکنون به این خواسته نرسیدم؟
به این سوالات، صادقانه پاسخ میدهیم. هر جوابی که به این دو سوال بدهیم، یک باور محدودکننده در زمینهی مورد نظر است.
مثلا از خود بپرسیم تحت کدام شرایط به یک رابطهی ایدهآل میرسم؟ پاسخهای احتمالی این است که “اگر قد من کمی بلندتر بود”،”اگر خانوادهای ثروتمندتر داشتم” و …!
این یکی از روشهایی است که با آن میتوانیم در هر حوزه و زمینه، صدها باور محدود کننده را شناسایی کنیم.
4. دسته بندی: شرک یا توحید؟
در مقالات و نظرات متعددی این روش بیان شده بود که ما میتوانیم باورها را در دوستهی “شرک” و “توحید” دستهبندی کنیم.
زمانی که دلیل برخی کارها، ترسها و افکار خود را بررسی میکنیم و با خود به صحبت مشغول میشویم. اگر به این نتیجه رسیدیم که شرک هستند، این باورها، باورهای مناسبی نیستند. رفتارهایی مثل ترس، ناامیدی، کمبود و …. در این زمان باور منتهی به شرک را به راحتی به عنوان یک باور نادرست شناسایی کرده و خودمان را قانع میکنیم تا این رفتار را کنار بگذاریم، در غیر این صورت خود را در دسته مشرکان تلقی میکنیم.
در دستهی مقابل، و در تضاد با شرک، نقطهی توحید وجود دارد که بازهم میتواند در شناساندن یک باور درست از غلط برای ما مفید واقع شود. جالب است بدانیم زمانی که ریشهی باورهای مخرب و محدودکنندهی خود را پیدا میکنیم، در مییابیم که پایهی همهی آنها نوعی شرک بوده است.
۵. استفاده از تستها
با استفاده از تستهای خودشناسی و تستهای سنجش مدار (چکاپ فرکانسی) و تست باورهای ثروت میتوانید به خودشناسی بهتری نسبت به خود برسید. البته در پاسخ دادن به سوالات تستها باید با خودتان روراست باشید و کاملا صادقانه جواب بدهید. به عبارتی دیگر از کمالگرایی در پاسخ به تستها کاملا پرهیز کنید تا بتوانید به خودشناسی بهتری از خود برسید و باورهای غلط خود را شناسایی کنید.
این موارد تعدادی از روشهایی بود که به کمک آنها میتوانیم، باور های غلط و باورهای درست را شناسایی کرده و به تفکیک این دو باور از یکدیگر بپردازیم.
تغییر باورهای نادرست
زمانی که ما باورهای خود را بشناسیم و باورهای غلط را از باورهای درستمان تفکیک کنیم، این باورهای غلط نیازمند تغییر و اصلاح بوده تا اثرات مخرب آنها از زندگی ما محو شود.
در ادامه گامها و تمرینهایی بیان شده است تا این باورها را به بهترین شکل ممکن تغییر دهیم:
۱. یافتن الگوهای مناسب
برای اینکه یک باور را در وجودمان نهادینه کنیم باید بتوانیم ذهنمان را منطقی کنیم. ذهن با ذکر دلیل و نشان دادن نمونههای واقعی منطقی میشود. به عبارت دیگر اگر بتوانیم مثالهایی از افراد موفق بیابیم که در شرایطی مانند ما بودند و بسیار موفق شدند، برای ذهن ما منطقی و باورپذیر میشود که ما هم میتوانیم موفق شویم. یکی از بخشهای بسیار عالی سایت ما زندگینامهی افراد موفق است که شما میتوانید با مراجعه به این بخش، الگوهایی را پیدا کنید که شرایطی مانند شما دارند ولی با تغییر در باورهای خودشان به موفقیت رسیدهاند.
۲. باور کردن مهمترین اصل
۳. تغییر باورها با استفاده از جملات تاکیدی
هر شخص میتواند با رعایت دو نکتهی “مثبت بودن” و “تحت زمان حال بودن جملات” این جملات تاکیدی را بسازد.
۴. استفاده از برچسبها
۵. تصویر ذهنی، تجسم و خلاقیت
۶. پاکسازی زندگی از موارد منفی
برای اینکه باور هایمان را تغییر دهیم، لازم است تا هر آنچه که باعث ورودی منفی به ذهنمان میشود را پاکسازی کنیم. مواردی همچون رسانههای تلویزیونی، شبکههای اجتماعی، فیلمها و حتی برخی موزیکها که احساسی منفی را در وجودمان ایجاد میکنند.
البته میتوانیم از فیلمهایی که در ما انگیزه ایجاد میکنند و احساسی خوب را به ما تزریق میکنند استفاده کنیم که بسیار مفید است.
حتی افرادی که منفی گویی را انجام میدهند و احساسات بدی به ما منتقل میکنند، لازم است تا از زندگی حذف شوند. البته نمیتوان از تمامی افراد منفیگو چشمپوشی کرد. مثلا اعضای خانواده که نمیتوان آنها را حذف کرد. در این مواقع لازم است تا از قانون اعراض و بیتوجهی بهرهی کافی را ببریم.
روشن است که باید وروردی ذهن را در مقابل مواردی که به مرور زمان باورهای منفی و محدودکننده در ما ایجاد میکنند را کنترل کنیم. برای مطالعه بیشتر در خصوص کنترل ذهن میتوانید به مقالهی “هر آنچه برای کنترل ذهن لازم دارید“یا به فایل ویدئویی “چگونه ورودیهای ذهنمان را کنترل کنیم؟” مراجعه نمایید.