شاید در ذهنمان این سوال ایجاد شود که چگونه باید باور بسازیم؟ یا اینکه ما با باور فرکانس میفرستیم و یا با توجهمان؟ آیا این درست است که ما با توجهِ پیوسته نسبت به یک چیز، شواهد بیشتری در خصوص آن جمعآوری کرده و سپس آنرا باور میکنیم؟
برای یافتن پاسخ و اینکه بدانیم “چگونه یک باور بسازیم” با ما همراه باشید.
باور
فکر، رفتار و تصوری که زیاد تکرار شود، تبدیل به یک باور میشود. پس اگر به یک چیز، مرتب و مکرر توجه کنیم، به باور تبدیل میشود.
در واقع ما با باورهای خود زندگی، شرایط و وقایع اضطراری را رقم میزنیم! این را باید بدانیم که همه چیز باور است.
باور همان چیزی است که در ذهن و ناخودآگاه ما به صورت یک قانون پذیرفته شده است! برنامهریزی ذهنی ما که تمام اتفاقات را رقم میزند! شرایط مختلف را برای ما بوجود میآورد، آدمهای خاصی را سر راهمان قرار میدهد و موجب میشود در موضوعات مختلف به طرز خاصی فکر کنیم و احساس خاصی به ما دست دهد. کنشها و واکنشهای ما را تعیین میکند و عادات ما را مشخص میکند! تصمیمگیریهای ما را نیز تعیین میکند.
افکار چگونه شکل میگیرند
این افکار از دیدهها و شنیدهها و تحت تاثیر محیط خانواده، رسانه و یا دوستان و … شکل میگیرند یعنی اگر عقیدهای زیاد تکرار شود و زیاد به گوشمان بخورد، کم کم تقویت شده و تبدیل به باور ما میشود.
مثلا، باور ثروتمندان افراد بدی هستند. ما این عقیده را زیاد شنیدهایم چرا که در فیلم و رسانه، این را زیاد به ما نشان دادهاند و شاید دیگر این برای ما یک باور شده است که افراد ثروتمند انسانهای معنوی نیستند!
فرکانس
فرکانس بستگی به احساس و باور ما دارد. ما نسبت به باورهایی که داریم، احساساتی را نیز نشان میدهیم؛ برای مثال، شاید این باور در وجود برخی از ما باشد که ثروت و پولدار بودن، انسان را از خدا دور میکند، از این رو نسبت به پولدار شدن حس خوبی نداریم. همین احساس منفی باعث میشود نسبت به پول، فرکانس منفی فرستاده و از پول هم دور شویم.
هر چیزی که در این جهان وجود دارد، انرژی است و انرژی از بین نمیرود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تغییر میکند. توجه و فکر ما دارای فرکانس است، یعنی دارای انرژی است و ما این انرژی را میفرستیم و به صورتی که ما میخواهیم و با توجه به باورهایی که ساختهایم، این فرکانس به سمت ما برمیگردد.
جذب
اکنون که ما با واژه فرکانس آشنا شدیم، میدانیم که در این لحظه ما از هر جنسی که فرکانسی بفرستیم و به هرچیزی توجه کنیم، جهان، موقعیتهایی را برای ما رقم میزند که همجنس و معادل همان فرکانسی است که ما فرستادهایم.
پس میتوانیم نتیجه بگیریم که فرکانس ما ناشی از احساس ما و احساس ما ناشی از باورهای ما و باورهای ما ناشی از توجهات و تفکراتی است که مدام تکرار و تکرار شده تا به مرحلهی تثبیت برسد.
در نتیجه، باید توجهمان را روی موضوعاتی قرار دهیم که به ما حس خوبی داده و البته این تمرکز و توجه باید مداوم باشد تا تبدیل به باور شده و پس از آن باور به احساسات مثبت برسیم و بدین گونه فرکانس سالم نیز بفرستیم.
میتوانیم این موضوع را به خوبی درک کنیم که باور، فرکانس، فکر، توجه، خواسته و مدار، همگی مکمل یکدیگر و در یک راستا هستند.
تغییر باورها
حال چگونه باید این باورها را تغییر دهیم؟ برای تغییر این باورها باید ببینیم چه باورهای بدی داریم که احساس منفی و بدی را به ما القا میکند؟ پس از آن باورهای خوبی را بسازیم که در جهت مثبت بوده و به ما حس خوبی میدهد.
مثلا در همین مثال که در خصوص افراد ثروتمند بیان شد. اگر ما فکر کنیم که افراد ثروتمند از حالات و رفتارهای معنوی دور هستند، این باور برای ما یک باور منفی است. اما باوری در جهت مثبت این باور این است که ما باورمان را به این موضوع تغییر دهیم که انسانهای ثروتمند، افرادی با ایمان و بسیار خوب هستند و کمکهای فراوانی به نیازمندان میکنند.
برای اینکه بخواهیم این باور مثبت را به مرحلهی تثبیت برسانیم و آنرا تقویت کنیم، باید باور جدید را به صورت مداوم و پیوسته تکرار کنیم و بر روی خواستههای خود تمرکز کنیم. برخی از این روشهای تکرار و تمرکز شامل مواردی است که در ذیل به آنها اشارهای مختصر شده است:
- تخلیه ذهن:
قبل از هر چیز، ابتدا باید ذهن خود را زیر و رو کنیم و هر آنچه تحت عنوان باور مخرب در ذهنمان وجود دارد را بیرون کشیده و برای اصلاح و یا حذف آنها اقدامی انجام دهیم. - تکرار کردن:
باید تا جایی که میتوانیم، تکرار کنیم. به این نکته مهم باید توجه کنیم که باورهای قدیمی اصولا از بین نمیروند و در انتظار هستند تا از جایی خود را به ما برسانند. برای همین نیز باید همیشه باور خوب و جدید خود را تکرار و تکرار کنیم. - زندگی کردن باورها:
باید این باورها را زندگی کرد و مدام در شرایط مختلف از خود پرسید که آیا من نسبت به باورهای خود متعهد هستم؟! - صحبت با خود درخصوص باورها:
تا حد امکان درخصوص این باورها با خودمان صحبت کنیم. برای باورهای خود مثال آورده و آنها را تجزیه و تحلیل کنیم. - تجسم کردن:
مثلا این مورد را در ذهن خودمان مجسم کنیم که با پول و ثروت زیاد به خدا نزدیک شده و کارهای خیریهی قشنگی نیز انجام دادهایم. - مکتوب کردن:
باورهای جدید و مثبتی که در جهت مخالف با باورهای غلط و منفیمان هستند را مرتب بنویسیم. - مشاهده نمونههای عملی:
انسانهایی را بیابیم که با باورهای جدید ما به خوبی مطابقت دارند و از آنها به خوبی الگو بگیریم؛ مثل انسانهای ثروتمندِ با خدا و معنوی.
باید به دنبال الگو و نمونه برای تایید باورهای خودمان باشیم. در میان تمام اتفاقات باید به دنبال هر دیده و شنیدهای در راستای تایید باور خود باشیم. مصاحبه و زندگینامه افراد موفق را مطالعه کرده و باورهای قدرتمند این افراد را بیرون بکشیم.
این تمرین از این رو مهم و تاثیرگذار است که وقتی ما یک الگو ببینیم، آن باور را راحتتر در ذهنمان تثبیت میکنیم. - جملات تاکیدی:
باورها و جملاتی که احساس خوبی به ما میدهند را نوشته و با صدای بلند آنرا تکرار کنیم.
این نکته را باید به یاد داشته باشیم که کار کردن بر روی باورهای مثبت و جدید باید همیشگی و مداوم باشد چرا که باورها و عقاید ما در این لحظه تثبیت شده و محکم هستند و باید آنقدر زمان گذاشت و تکرار کرد که این باورهای نادرست، رفته رفته جای خود را به باورهای درست و مثبت بدهند و تغییر کنند.
از این پس تصمیم بگیریم فقط چیزهایی را باور قرار دهیم، که به ما احساسات خوب القا میکنند. مثلا اگر یک دنیا در مقابلمان ایستاد و گفت ویروسی جدید منتشر شده است که همهی انسان ها را از بین میبرد، ما این باور را نپذیرفته و باوری مثبت با این مضمون که همیشه سلامت و تندرست و در پناه خدا میمانیم را در نظر بگیریم و بپذیریم.
باید این را به خوبی یاد بگیریم که باید ورودیهای ذهنمان را کنترل کنیم. از فیلم، رسانه، افراد، اخبار و موسیقیهای منفی دور باشیم تا باورهای مخرب این موارد، روی ما تاثیر نگذارند.
تمام قضیه از این قرار است:
احساسات خوب = اتفاقات خوب
آموزش پیشنهادی
چگونه ورودیهای ذهنمان را کنترل کنیم؟
همانطور که بیان شد، شروع ساخت باور از تکرار یک جملهی تاکیدی مشخص و توجه و تمرکز بر نکات و الگوهای مربوط به آن باور آغاز میشود و هر چه این باور بیشتر و بیشتر در ما تکرار شود، محکمتر و با ثباتتر شده و بیشتر به رفتارها و کانون توجهاتمان جهت میدهد! هر چه این کانون توجه را هم جهتتر با باوری که در حال ساخت آن هستیم بسازیم، بیشتر و بیشتر نکاتی را میبینیم که باورمان را تایید میکنند و این تایید، باعث قویتر شدن باور در ما میشود و یک چرخه را رقم میزند.
یکی از نشانههایی که به ما کمک میکند تا بدانیم آیا در ساخت این باور جدید موفق بودهایم یا خیر، این است که هر چه بیشتر به این باور نزدیک شویم و آنرا تحکیم کنیم، آن جملهی تاکیدی که برای این باور مورد استفاده قرار دادهایم، بیشتر از قبل در ذهنمان درست به نظر میرسد. یعنی هرچه باورمان نسبت به آن مورد قویتر و محکمتر شود، احساس درست بودن آن باور بیشتر و بیشتر میشود. به عبارت دیگر همین باور و جملهی تاکیدی مربوط به این باور را در روزهای اول که بیان میکردیم، آنقدر نسبت به باورهای گذشته متفاوت بوده است که برای یک جملهی تاکیدی، تفکر و باور، دروغ به نظر میرسید، اما در حال حاضر، رفته رفته تبدیل به باور جدیدمان شده و ما هر لحظه بیشتر و بیشتر به درست بودن این باور ایمان میآوریم.
سخن پایانی
در پایان نیز باید بگوییم که به هرچیزی که تمرکز و توجه کنیم و باورهای ما در آن راستا باشد، باعث گسترش آن در زندگی خود میشویم. پس مواظب نقاط تمرکز خودمان باشیم و هر لحظه آگاهانه تلاش کنیم تا باورهای الهی و زیبا برای خودمان بسازیم.
همچنین شما میتوانید برای تحکیم روابط خود از “دوره باورهای مهم در حوزه روابط” استفاده کنید.
دوره باورهای مهم در حوزه روابط