دوستان عزیز:
ما در بنیاد موفقیت دکتر محمدزاده قصد داریم شما را با احمدرضا عابدزاده آشنا کنیم. زندگینامه فوقالعاده جالب او برای درک بهتر در قالب پرسش و پاسخ به شرح زیر میباشد. با ما همراه باشید.
لطفا خودتان را معرفی نمایید.
احمدرضا عابدزاده هستم متولد 4 خرداد 1345 در کشور ایران و شهر آبادان که در عرصه فوتبال و دروازهبانی به خوبی درخشیدم.
در خصوص خانواده خود بگویید.
من در خانوادهای پر جمعیت و 12 نفره متولد شدم و فرزند ششم هستم. به جز من 5 برادر و 4 خواهر هستند.
خانواده در فوتبالی شدن شما نقش داشتند؟
بله، برادرانم همیشه فوتبال بازی میکردند و فوتبال من نیز از همان زمان و سن 5 سالگی با یک توپ پلاستیکی آغاز گردید.
از تحصیلات خود بگویید. در همان آبادان بزرگ شدید؟
در زمان دبستان در مدرسه سعدی آبادان حضور داشتم و مقطع ابتدایی را در این شهر و مدرسه پشت سر گذاشتم. اما واقعیت این است که ما تا سال 57 در آبادان بودیم و در این زمان به کوهدشت خرمشهر نقل مکان کردیم. در سال 61 که جنگ تحمیلی تشدید شد نیز به اصفهان رفتیم و در آنجا بزرگ شدم. آن زمان که دوران شکوفایی من در فوتبال بود، تلخترین روزهای من است.
فوتبال را از چه زمانی هدفمندتر آغاز کردید؟
من از همان دوران کودکی در دروازه میایستادم، اما سال 61 که به اصفهان رفتیم، وارد تیم هلال احمر اصفهان شدم و تنها یک سال بعد رسماََ به عضویت تیم تام درآمدم.
زندگی و تمام وقت شما با فوتبال سپری میشد؟
زندگیم فوتبال بود و خیلی به آن علاقه داشتم. اما واقعیت این است که در کنار فوتبال، مجبور بودم به جهت کمک خرج به خانواده، به کارهای نجاری و شاگردی مشغول شوم.
این کار و تلاش مانع شما در پیشرفت فوتبالی بود؟
خیر، با همین وجود بود که در سال 1363 به تیم منتخب اصفهان دعوت شدم و درخشش در همین دیدارها بود که من را به تیم ملی جوانان رساند. بدون شک کار مانع این موفقیت من نشده بود.
چه زمانی خود را در لباس استقلال مشاهده نمودید؟
زمانی که 21 ساله شدم، ناچار به ترک تیم تام شدم و برای گذراندن خدمت مقدس سربازی، به تیم ژاندارمری تهران پیوستم و پس از دو سال به تیم تام برگشتم. اما دقیقا یک سال بعد، یعنی 1369 به استقلال پیوستم و سه فصل را در این تیم گذراندم.
پس از حضور در تیم فوتبال استقلال چه شد؟
پس از سه فصل حضور در این تیم، به اصفهان بازگشتم و برای تیم سپاهان به میدان رفتم.
فوتبال شما در سپاهان به پایان رسید؟
خیر، پس از اینکه یک فصل را در این تیم اصفهانی پشت سر گذاشتم، در سال 1373 به پرسپولیس تهران پیوستم و 6 سال برای این تیم خدمت کردم و پس از آن در سال 1379 و زمانی که 34 سال سن داشتم از فوتبال کنار رفتم.
پس خداحافظی در بازی پرسپولیس-بایرن مونیخ در سال 1384 چه بود؟
در 23 دی 1384 و پس از اینکه چند سال از بازنشستگی من گذشته بود. تصمیم گرفتم تا به صورت افتخاری برای پرسپولیس در مقابل بایرن مونیخ بازی کنم و رسمیتر و جدیتر دنیای فوبتال را کنار بگذارم.
در تیم ملی فوتبال ایران نیز حضور داشتید؟
بله، به مدت 11 سال برای تیم ملی فوتبال ایران بازی کردم که حاصل آن 78 دیدار و 52 گل خورده و 1 گل زده بود.
شهرت خود را مدیون چه دیداری هستید؟
اوج شهرتم به بازیهای آسیایی 1990 پکن باز میگردد. به یاد دارم در دیدار پایانی و در مقابل کره شمالی انگشتان دستم شکست، اما با این وجود در دروازه ماندم و دو پنالتی حریف را مهار کردم تا تیم ملی ایران قهرمانی آسیا را کسب کند.
درخصوص ازدواج خود برای ما بگویید.
در 21 سالگی با خانم نفیسه لطیفیان ازدواج کردم و حاصل این ازدواج دختری به نام نگار و پسری به نام امیر است.
امیر نیز مانند شما این رشته را دنبال میکند؟
بله، امیر (امیر عابدزاده) نیز مانند من در این رشته فعالیت دارد و اکنون در تیم پومفرادینا اسپانیا و تیم ملی ایران حضور دارد.
سابقه مربیگری نیز دارید؟
بله، مدتی در تیمهای سایپا، استقلال اهواز، استیلآذین، پرسپولیس و حتی لس آنجلس بلوز به عنوان مربی فعالیت داشتم. اما امروزه درگیر حرفه رستورانداری هستم.
رستورانداری؟ به این حرفه علاقه دارید؟
بله، شاید باور نکنید اما رستورانداری حرفه مورد علاقه من است و از همین رو برگر بار در متل قو را افتتاح کردهام.
این علاقه پس از فوتبال پیش آمد؟
خیر، حتی در همان زمان که در حرفه فوتبال مشغول به فعالیت بودم، دوست داشتم شرایطی باشد تا رستورانی را افتتاح کنم و خب این موضوع سبب میشود تا بیواسطه با مردم در ارتباط باشم و خودم از آنها پذیرایی میکنم.
هیچگاه پیش آمده به شما بگویند این اقدام شما در شان شما نیست؟
بله، بعضیها به من گوشزد میکنند که چرا خودم از مشتریان پذیرایی میکنم و این صحبتها. اما واقعیت این است که من عاشق این کارم و هر زمان که مشتریانم این صحنه را میبینند، به شکل عجیبی خوشحال میشوند و این برای من اهمیت دارد.
یک خاطره جالب که تا به حال جایی نگفته اید را برای ما تعریف می کنید؟
من اوایل فوتبال دروازه بان هلال احمر اصفهان بودم. ما در یکی از شهرهای مرزی نزدیک کردستان در دوران جنگ بازی داشتیم. یک بازی دوستانه بود و ما یک بر صفر جلو بودیم. یک سانتر شد و من پریدم گرفتم. حتی نزدیک خط هم نشد اما داور گل اعلام کرد. من از داور پرسیدم چطوری می گوید توپ گل شد؟ او هم به من گفت زیر چشمی نگاه کن که چه کسانی دور زمین نشسته اند، پس اگر نگران جان من و خودت هستی بازی را مساوی کنید و بیرون بیاید. من هم 15، 16 سالم بود و واقعا ترسیدم و بازی هم مساوی شد!
به تلویزیون دیدن علاقه ای دارید؟
اصلا تلویزیون نمی بینم، مگر در مغازه باشم. اصلا وقت نمی کنم چون در روز بیشتر مشغول کار و ورزش هستم. البته اگر مسابقه فوتبال مهمی باشد حتما تماشا می کنم.
گرفتن پنالتیها برای شما ذاتی است؟
از همان شروع فوتبال و تیم هلال احمر اصفهان، تمرین بسیار زیادی برای گرفتن پنالتی داشتم.
معتقدم هر کسی با علاقه پیگیر کاری شود، در آن پیشرفت می کند. خیلی چیزها ذاتی نیست و با تمرین می شود تا 30 درصد به توانایی هر فرد اضافه کرد. فوتبال و پنالتی گرفتن هم مثل تحصیل است و هر چقدر بیشتر زحمت بکشی، ثمره اش را میبینی.
چرا شما را با لقب عقاب صدا میزنند؟
این لقبی است که مردم برای من گذاشتند و از اول هم در میان خودشان گفتند. من نمیتوانم دلیلش را بگویم و باید از خود مردم بپرسید.
این تیپ و قیافه جذاب شما در سن بالا دلیل خاصی دارد؟
همیشه گفتهام تیپ و قیافه ذاتی است. اما به هر حال من خودم را خوشتیپ نمیبینم و اگر شما اینگونه فکر میکنید، میتواند دلیلش ورزش حرفهای و متوالی باشد. شاید برایتان جالب باشد من همچنان بسیار تغذیه و استراحتم را رعایت میکنم.
درست است که می گویند شما تا به حال شکر و نمک نخوردید؟
بالاخره نمک در یکسری مواد غذایی وجود دارد اما این که خودم نمکدان دستم بگیرم و یا شکر استفاده کنم هیچ وقت اتفاق نیفتاده است. حتی مواد غذایی که میدانم در آنها شکر استفاده شده را استفاده نمیکنم. مثلا وقتی کاپوچینو به من تعارف میکنند ترجیح می دهم جوابم منفی باشد.
درسهایی که میتوانیم از زندگی این فرد موفق بگیریم و برای اصلاح بعضی از باورهای نادرست خود به کار ببریم:
- همانطور که در زندگی احمدرضا عابدزاده، این ستاره دنیای فوتبال ایران مشاهده کردیم، زندگی در خانواده پرجمعیت یا این توجیه که دچار کمبود توجه و یا شرایط مالی نامناسب میشویم درست نیست و حتی در همین شرایط نیز میتوان رویای خود را ساخت.
- شرایط سخت زندگی و عوامل منفی، نمیتوانند روی موفقیت ما اثرگذار باشند. ممکن است این شرایط اوقات ما را تلخ کنند، اما مانع رسیدن به موفقیت نیستند. افراد زیادی شبیه به احمدرضا عابدزاده وجود دارند که با تمام مشکلات مالی و منطقهای مثل جنگ کنار آمده و از تلاش خود کوتاه نیامدهاند.
- زندگی موفق نیازمند برنامه ریزی و عمل به این برنامه به شکلی متوالی است. بدون شک چیزی که در موفقیت احمدرضا عابدزاده دیده میشود، موضوع توجه و تلاش مداوم ایشان در زمینه ورزش است. این توجه از همان زمان جوانی شروع شده و حتی در زمان بازنشستگی ایشان نیز ادامه دارد. توجه به سلامتی و تلاش و ورزش و تغذیه مناسب سبب شده است تا ایشان همچنان یکی از آمادهترین ورزشکاران باشد.